- مرجع دانلود جدیدترین مقالات ورد و پاورپوینت

برچسب: خلیج فارس

در همه دوران های تاریخی، بشر با موضوع مهمی در روابط زن و مرد مواجه بوده است. روابطی متاثر از غریزه جنسی و چارچوبی مبهم در برقراری رابطه جنسی که زمینه ساز معضلات و مشکلات مختلفی برای اشخاص و جامعه بوده است. در خصوص چگونگی پاسخگویی به غریزه جنسی انسانها دیدگاه  های مختلفی از جانب صاحب نظران، اندیشمندان و دیگر بزرگان دینی و فرهنگی ایراد شده است که در مقابل، انتقاداتی به هر یک از این دیدگاه ها وارد می باشد.

اگر بخواهیم ازدواج سفید را به صورت ساده تعریف نماییم می توانیم بگوییم که ازدواج سفید، شروع و تشکیل پیوند زناشویی بین یک زن و مرد بدون لحاظ چارچوب قانونی، حقوقی، شرعی و عرفی می باشد.

در واقع در ازدواج سفید زن و مرد بدون ثبت رسمی و قانونی مسئله ازدواج و بدون گذراندن آداب و رسوم مرسوم در رابطه با ازدواج رسمی، شروع زندگی شان را زیر یک سقف پایه ریزی می نمایند. طبعاً در چنین ارتباطی طرفین تعهد قانونی و شرعی نسبت به یکدیگر ندارند و نمی توانند مدعی حق و حقوقی نسبت به یکدیگر باشند.

با این اوصاف متوجه می شویم که ازدواج سفید پدیده ای غیر قانونی، غیر رسمی و خلاف و آداب و رسوم حاکم بر جامعه می باشد و در دنباله آن، مجموعه ای از ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی به بار می آید.

اصطلاح ازدواج سفید دو کاربرد متفاوت نو و کهن دارد :

کاربرد نو نمونه فارسی زبان آن می باشد که «ازدواج سفید» (و گاهی ازدواج سپید) برای توصیف زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی ست (که نباید با نکاح عرفی یا ازدواج کامن لا یا عرفی اشتباه گرفته شود). در ایران دو تعریف متفاوت از این زندگی مشترک وجود دارد:

1)            در ایران گروهی می گویند مقصود از ازدواج سفید آن است که زوجین بدون عقد نکاح اقدام به ازدواج و تشکیل زندگی مشترک می کنند. اما منابع فارسی زبان آلمان زندگی مشترک بدون ازدواج یا ازدواج سفید را پیش زمینه ای برای بسیاری از ازدواج های رسمی مطرح می کنند همچنین ازدواج های ادیان دیگر بدون عقد نکاح اسلامی است یا نکاح عرفی اسلامی بدون ثبت دولتی انجام می شود.

2)            همچنین گروه دیگر در ایران آن را معادل هم باشی یا زندگی مشترک بدون ازدواج تعریف می کنند. (البته نه تعریف گسترده تر آن که به معنی هم زیستی است، بلکه تعریفِ محدود به زندگی مشترک زناشویی بدون ازدواج، که طرفین همدیگر را همسر و متعهد به یکدیگر نمی دانند.)

کاربرد کهن تر «ازدواج سفید» در زبان فرانسه و انگلیسی می باشد (انگلیسی: White marriage‎، فرانسوی: Mariage blanc‎) که به معنی ازدواج بدون وصال یا ثبت شده و قانونی اما به دلایل مختلف حتما بدون رابطه جنسی ست. نام ازدواج سفید احتمالاً ریشه در سفید بودن ملحفه شب اول ازدواج داشته است.

تاریخچه ازدواج سفید

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان؛ اهمیت و نقش محوری خانواده در جامعه ایرانی دارای وجه تمایز هایی با سایر کشورهای دنیا می باشد. به طور مثال اهمیت و جایگاه ویژه ای که خانواده در زندگی شخصی و اجتماعی اشخاص در ایران دارد، در مقام مقایسه با این جایگاه برای ملل اروپایی و آمریکایی نمی باشد. چرا که کشورمان به دلیل ریشه فرهنگی متاثر از مبانی دین مبین اسلام و تمدن ناب ایرانی به جایگاه ویژه خانواده در پیشبرد زندگی اجتماعی و شخصی افراد تاکید ورزیده است. این مهم را به راحتی می توان در گفتمان بزرگان و صاحب نظران دینی و ملی کشورمان شاهد بود.

در خصوص تاریخچه ازدواج سفید بایستی به نظام اجتماعی و تشکیلاتی کشورهای غربی رجوع کرد. جایی که در سالیان اخیر شروع و برقراری پیوند عاطفی و زناشویی در کشورهای غربی در ساختاری خارج از مباحث حقوقی و سنت های مرسوم ترویج پیدا کرده است و مقوله ازدواج غیر رسمی و غیر حقوقی از جایگاه خاصی برخوردار شده است.

ازدواج سفید برای اولین بار در ایالات متحده امریکا و زیر پرچم جنبشی به نام آزادی زنان پایه ریزی شده است. اگرچه جنبش آزادی زنان با هدف و نیت توسعه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … کشور و تحقق مفهوم عدالت در همه ابعاد برای زنان شکل گرفت، اما سال ها بعد این جنبش به نام انقلاب جنسی دربین کارشناسان معرفی گشت و ابعاد عدالت جویانه و ضد تبعیض آن جایش را به ناهنجاری ها و رفتارهای نامتعارف و ابتذال محور در بین زنان داد. درست است که ماهیت و هدف جنبش آزادی زنان دارای ارزشمندی های زیادی برای جامعه ایالات متحده امریکا بود ولی نمی توان از ناهنجاری ها و سنت شکنی های غیر اخلاقی آن چشم پوشی کرد.

از آن زمان بود که پدیده ازدواج سفید و شروع زندگی مشترک بدون لحاظ مسائل قانونی و رسمی ترویج یافت.

ابهام زدایی

همچنین ممکن است ازدواج سفید به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:

ازدواج ثبت نشده

نکاح عرفی (نکاح شرعی ثبت نشده در مراجع قانونی دولتی اما با قرائت صیغه عقد نکاح)

نکاح معاطاتی (نکاح با قرائت صیغه عقد نکاح بدون ثبت اما با توافق طرفین بر تعهد در زندگی مشترک زناشویی)

ازدواج کامن لا (که معمولاً با عنوان ازدواج سفید مطرح نمی شود. ازدواجی است که در کشورهایی که قانون عرفی کامن لا را اجرا می کنند و نوعی از هم باشی همراه تعهد است که از نظر دولت ازدواج قانونی ثبت نشده در نظر گرفته می شود)

اتحاد مدنی (که محدود به دگرجنس گرایان نمی شود ولی در اینجا مقصود فقط دگرجنس گرایان هستند)

ازدواج موقت ثبت نشده

روابط خارج از ازدواج

هم باشی (یک تعریف کلی از انواع زندگی با یکدیگر همراه رابطه جنسی که می تواند شامل تعهد بین دو نفر باشد یا ازدواج کامن لا باشد یا به طور کلی زندگی با یکدیگر بدون هیچگونه تعهدی باشد که طرفین همدیگر را همسر و متعهد به یکدیگر نمی دانند و هم باشی برای تمام این موارد کاربرد دارد مشروط به اینکه به طور رسمی ازدواج نکرده باشند چه در کشورهایی که مجری کامن لا هستند یا نیستند. اما در تعریف واژه هم باشی می تواند دربارهٔ زندگی خانوادگی یا هر نوع زندگی مشترک دیگری حتی با حیوانات نیز به کار برده شود و ریشه آن به قرن شانزدهم برمی گردد).

کاربردهای نادرست

به دلیل برداشت اشتباه عموم ممکن است که ازدواج سفید به اشتباه برای موارد به کار برده شود که صحیح نیست:

ازدواج کامن لا (یا ازدواج عرفی) فقط مختص کشورهایی ست که در واقع، کامن لا (عرف) را اجرا می کنند (فقط در صورتی که تشکیل این نوع زندگی در آن کشورها یا ایالت ها باشد، در دیگر نقاط جهان نیز مورد تأیید خواهد بود). این نوع ازدواج بیشتر با هم باشی اشتباه گرفته می شود اگر چه نوعی از هم باشی هست اما به دلیل قوانین عرفی کشور مربوطه پشتوانه حقوقی و قانونی دارد. برای مثال در فنلاند زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی با عنوان «Common-law Relationship» مطرح شده است که نباید با هم باشی اشتباه گرفته شود زیرا مسئولیت ها، مسائل قانونی و حقوقی در ازدواج کامن لا که ثبت دولتی یا مذهبی ندارد کاملاً با هم باشی متفاوت است اما به دلیل اینکه ازدواج کامن لا در ایران رسمی نیست، برداشت جامعه فارسی زبان از زندگی مشترک بدون ازدواج (عنوانی که در فنلاند مطرح می شود) با هم باشی یکسان است.

نکاح عرفی یا ازدواج شرعی اسلامی ثبت نشده معمولاً در مناطق عرب نشین خلیج فارس رایج است نباید با ازدواج سفید که یک تعریف نو در فارسی است اشتباه گرفته شود.

جمهوری خلق چین در سالهاي اخیر دستخوش روند صنعتی شدن فزآینده بوده است؛ بهگونهاي که این کشور، اکنون یکی از بزرگترین اقتصادهاي در حال رشد دنیا را از آن خود کرده است. در طول دهه­هاي 1970 ،1980

چین یکی از کشورهای صادر کننده نفت محسوب میشد؛ اما در سال ،1993این کشور تبدیل به یک واردکنندة
نفت شده و رشد اقتصادي این کشور وابسته به نفت خارجی گردید. با وجود کوششهاي چین براي تنوع بخشیدن به منابع نفتی خود، این کشور به طور روزافزونی به نفت خلیج فارس وابسته میشود. جمهوري خلق چین، اکنون دومین مصرفکنندة بزرگ انرژي در دنیا و سومین واردکنندة نفت خام در جهان است و براي حفظ رشد شتابندة اقتصادي خود، نیازمند افزایش میزان نفت وارداتی است. رشد اقتصادي فزآیندة چین در سالهاي اخیر، نیاز روزافزون این کشور به انرژي را افزایش داده و امنیت در دستیابی به انرژي را به عنوان چشم اسفندیار این کشور مطرح ساخته است. پرسش بنیادین این پژوهش این است که جایگاه خلیج فارس در سیاست خارجی چین چیست؟

پژوهش پیش روي، با روش توصیفی- تحلیلی، به این سوال چنین پاسخ میگوید که خلیج فارس داراي اهمیتی استراتژیک براي چین است.

مقدمه

اهمیت خلیج فارس، در گذشتهاي با پیشینۀ چند هزار ساله ریشه دارد؛ چراکه محل برخورد تمدنهاي بزرگ باستانی بوده و قرار گرفتن در چهارراه ارتباطی سه قاره، اهمیت آنرا در قرون میانه بیش از پیش آشکار کرده است. گذشتن  اههاي مهم تجاري از این منطقه، عاملی در گسترش تجارت بود؛ بهویژه تجارت مروارید که اهمیت ویژهاي داشت. اندك اندك با ورود استعمار و رقابتهاي جهانی، این منطقه به عرصۀ تاختوتاز قدرتهاي جهانی تبدیل شد و قدرتهاي پرتغالی، هلندي، فرانسوي، بریتانیایی، روسی و آمریکایی به ترتیب شانس خویش را در چپاول اقتصاد جوامع آن به بوتۀ آزمایش گذاشتند تا این که در دهۀ نخست قرن بیستم، با استخراج نخستین چاههاي نفت، توجه بیش از پیش کشورهاي صنعتی به این منطقه جلب شد. این منطقه به عنوان گذرگاه شصت درصد ذخایر جهانی نفت، نگاه نیازمندانۀ جهانیان را به سوي خود کشانده و سرزمین هاي پیرامون خویش را به تب نوسانات اقتصادي- سیاسی جهان پیوند داده است. کشورهاي این منطقه درون مرزهاي زمینی خود ذخایر پرمایۀ نفت و گاز دارند. در گسترة 220 هزار کیلومتر مربعی آبهاي خلیج فارس، ذخایر بزرگ نفت و گاز وجود دارد که پرسمانِ »فلات قاره« و »دریاي سرزمینی« و در پی آن موضعگیريهاي اقتصادي و سیاسی و نظامی در پیوند با این پرسمان را به میان میکشد )فیلی رودباري، ،1384صص .(15-14اما، آنچه خلیج فارس را به شاهرگ حیاتی جهان تبدیل نمود، کشف طلاي سیاه بود؛ کالایی که پس از گذشت قرنها، با وجود پیشرفت علم و فنآوري هنوز جایگزین مناسبی براي آن یافت نشده است. اما اهمیت این منطقه، صرفاً در وجود منابع گسترده معدنی آن خلاصه نمیشود و نقش سیاسی منطقۀ خلیج فارس، با توجه به اهمیت ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک آن متبلور و آشکار میشود.

 سوال اصلی: جایگاه استراتژیک خلیج فارس در سیاست خارجی چین

فرضیه

1- تغذیه ذخایر استراتژیک چین

2- تأمین امنیت مورد نیاز کشور خود

بررسی و تحلیل اهمیت استراتژیک منطقه خلیج فارس ، مولفه های ذیل دخیل هستند

چین به عنوان یک بازیگر نسبتاً جدید در خلیج فارس، نه سابقۀ استعماري دارد و نه مانند آمریکا سیاستهاي ستیزهجویانه را پی میگیرد. همچنین، چین بازار بزرگی است که جذابیتهاي فراوانی براي سرمایهگذاران خلیج فارس دارد. به همین دلیل، چین سعی کرده است در تمامی نقاط نفتخیز جهان خصوصاً در کشورهایی مانند ایران و سودان که روابط خصومتآمیزي با آمریکا دارند، حضور داشته باشد. چین در سالیان اخیر به خوبى دریافته است که چگونه مىتواند با قدرت اقتصادى خود بر طرف- هاى آمریکایى و اروپایى تأثیرگذار باشد و هر چه توسعۀ اقتصادى این کشور بیشتر و بیشتر باشد، آسیبپذیرى استراتژیک کشورهاي رقیب نیز افزوده خواهد شد. این در حالى است که در سالیان اخیر این کشور استراتژى متنوع سازى منابع وارداتى را به عنوان فاکتورى جهت افزایش این آسیبپذیرى اتخاذ نموده است. »یکى دیگر از نگرانىهاي کشور چین این است که در صورت بروز درگیرى میان این کشور و ایالات متحده بر سر تایوان، آمریکا با کنترلى که بر مسیرهاى انتقال دریایى دارد، جریان نفت به سوى چین را مسدود سازد« ) .(Calder, 2005, p. 13از طرفى مصرف نفت خام چین در ماه نوامبر 2011میلادى با 1/7درصد افزایش نسبت به سال گذشته به 9میلیون و 500هزار بشکه در روز رسید که این امر چین را پس از آمریکا، دومین مصرفکنندة بزرگ نفت خام در جهان میسازد.
پژوهش حاضر، با بررسی اهمیت ژئواکونومی خلیج فارس کوشیده است تا ابعاد و زوایاي اهمیت این منطقه را در سیاست خارجی چین بررسی کند. بهنظر میرسد که نیاز فزآیندة چین به انرژي هیدروکربنی، حضور این کشور را به مثابۀ یک قدرت نوظهور جهانی در منطقۀ خلیج فارس اجتنابناپذیر کرده است.
پژوهش حاضر، از نوع تحقیقات کیفی است و از جنبهي ماهیتی، تحقیقی بنیادي بهشمار میرود. روش بهکار رفته در این تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانهاي گردآوري شده است.

 

به خود مي باليم در كشوري زندگي ميكنيم كه جاي جاي آن عطرآگين از حضور شهيداني است كه تاريخ مارا با نثار خون خويش ، براي سربلندي ایران عزيز رقم زدند.به روح پاكشان درود مي فرستيم و خاضعانه در برابر آرمان هاي بزرگ امام سر فرود مي آوريم.

زمینه ها و دلایل آغاز جنگ

از زمان به قدرت رسیدن حزب بعث در عراق در سال ۱۹۶۸ میلادی، عراقی‌ها رؤیای رهبری جهان عرب را در سر می‌پروراندند. از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۰ درآمدهای نفتی عراق افزایش یافت. این موضوع به عراق کمک می‌کرد تا خلاء ناشی از مرگ جمال عبدالناصر در صدر رهبری اعراب را پر کنند. زیرا مصر پس از پیمان کمپ دیوید نفوذ خود در میان اعراب را از دست داده بود.

در جریان اعمال حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی عراق روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد و از اتحادیه عرب خواست تا آنان نیز چنین کنند. درخواستی که از سوی اتحادیه عرب رد شد. عراق همچنین اعتراض رسمی‌ای به سازمان ملل نوشت که توسط این سازمان نادیده گرفته شد. عراقی‌ها که از همه جا سرخورده شدند، دست به اخراج ۷۰۰۰۰ ایرانی ساکن عراق زدند. در سال ۱۹۷۴ تنش در روابط دو کشور به اوج خود رسید و درگیری‌های نظامی مرزی پراکنده کم‌کم به جنگی تمام عیار تبدیل شد. تنش به قدری بالا گرفت که کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد ناچار به مداخله و اعزام نماینده ویژه به مرزهای دو کشور شد. نتیجه گزارش این نماینده منجر به صدورقطعنامه ۳۴۸ شورای امنیت شد که در آن طرفین ملزم به حل اختلاف مرزی میان خود شدند.

در پیمان‌نامه ۱۹۷۵ الجزایر ایران به‌طور ضمنی پذیرفت که در ازای رفع اختلافات مرزی آبی در اروندرود بر اساس خط تالوگ، دست از حمایت از کردهای عراق بردارد. این نقش را بعدها اسرائیل به تنهایی در برابر کردها برعهده گرفت. بنابراین عراق که در طول سال‌های بعد سیاست‌های ضد غرب و ضدصهیونیستی را تبلیغ می‌کرد، در سال ۱۹۸۰ و پس از سقوط شاه، سیاست ایرانی ستیزی را در دستور کار عراقی‌ها قرار داد. صدام متوجه خلاء ناشی از سقوط شاه ایران به عنوان ژاندارم خلیج فارس شده بود و تلاش داشت تا نقشی که پیش از آن محمدرضا پهلوی ایفا می‌کرد را برعهده گیرد. او برای این‌کار نیاز به مرز آبی کافی و تسلط بر خلیج فارس داشت. عراق از زمان عبدالکریم قاسم، خوزستان را بخشی از عراق می‌دانست که توسط حکومت عثمانی به ایران تقدیم شده بود و به همین دلیل از تجزیه طلبان خوزستان حمایت می‌کرد. حمایتی که با قرارداد الجزایر برای مدتی متوقف شده بود؛ ولی تحرکات تحریک آمیزی چون نمایش نقشه منطقه که در آن خوزستان «عربستان» نامیده شده و بخشی از خاک عراق بود از تلویزیون بصره ادامه داشت.  به گفته جیمز بیل، دلیل اصلی شروع جنگ و مناقشات سیاسی قبل از آن را به طور کلی می‌توان در «تسلط یافتن بر خلیج فارس» دانست. تحقق این هدف برای مصر و عربستان سعودی و سایر شیخ نشین‌های منطقه چندان ناخوشایند نبود.  سفیر عراق در لبنان در ۱۲ آبان ۱۳۵۸ در مصاحبه با روزنامه النهار بیروت گفت:

بهبود شرایط با ایران منوط به تحقق ۳ شرط اصلی است: ۱-تجدیدنظر در پیمان نامه۱۹۷۵ الجزایر درباره اروند رود ۲-اعطای خودمختاری به عشایر کرد و بلوچ و عرب ۳-خروج نیروهای نظامی ایران از جزایر سه‌گانه ایرانی مورد مناقشه و سراسر خلیج فارس

صدام حسین مدعی بود که نظام بعثی از همان ابتدای انعقاد قرارداد مرزی ۱۹۷۵ در زمان شاه، خود را مغبون می‌دیده. به نظر می‌رسد که باور عمومی در میان مقامات عراق این بود که پس از انقلاب، ایران دچار ضعف شده و برای عراق فرصت مناسبی فراهم آورده تا توازن قبلی قوا در خلیج فارس را با یک حمله نظامی برهم زده و همزمان راه‌حل جدیدی برای مشکلات عراق با شیعیان جنوب و کردهای شمال این کشور جلوی پای آنان بگذارد.  از سوی دیگر تنها دو ماه پیش از آغاز جنگ، صدام حسین و زیبیگنیو برژینسکی درعمان با یکدیگر دیدار کردند. باور بنی صدر این بود که برژینسکی در این ملاقات به صدام اطمینان داده که ایالات متحده مخالفتی با الحاق خوزستان به عراق ندارد.

پس از وقوع انقلاب ۱۳۵۷، عراق برخی ناآرامی‌های سیاسی را زیر سر سید محمد باقر صدر و با حمایت و تشویق ایران می‌دانست. صدام حسین، از وجود یک همسایه انقلابی شیعه در مرزهای شرقی خود احساس خوبی نداشت.  رهبران ایران نیز رسماً اعلام می‌کردند که به سیاست صدور انقلاب ایران به سایر کشورها می‌اندیشیدند. روح‌الله خمینی معتقد به صدور انقلاب اسلامی به دیگر ملل بود و در نخستین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی (۲۲ بهمن ۱۳۵۸) اظهار داشت:

ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می‌کنیم

همچنین او در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ در پیامی که دربارهٔ قطع رابطه آمریکا با ایران داده بود به صدام اشاره کرد و گفت:

صدام حسین که همچون شاه مخلوع چهره قبیح غیراسلامی و انسانی خود را نشان داده و به هدم اسلام و حوزه مقدسه نجف کمر بسته و با مسلمانان مظلوم برای رضای کارتر، آن کند که مغول کرد، و با علمای اسلام خصوصاً حضرت آیت اللّه آقای سید محمدباقر صدر، آن کند که رضاخان و محمدرضا پهلوی با علما و روحانیون و سایر طبقات کردند، باید بداند که با این اعمال ضد اسلامی، گور خودش و رژیم تحمیلی غیرانسانی و غیرقانونی بعث را با دست خود می‌کند.

ملت شریف عراق! شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند؛ بپا خیزید و قبل از آنکه این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند، دست جنایتکار او را از کشور اسلامی خود قطع کنید. ای عشایر فرات و دجله! همه با هم و با همهٔ ملت اتحاد کنید و این ریشهٔ فساد را قبل از آنکه فرصت از دست برود، قلع و قمع نمایید، و برای خدا دفاع از کشور اسلامی خود و از اسلام مقدس نمایید که خدا با شماست. ای ارتش عراق! اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنیدو به ملت بگرایید و دست آمریکا را که از آستین صدام بیرون آمده است قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک، مخالفت با خدای متعال است و جزای آن عار و نار است.

مدتی بعد در ۲۸ فروردین ۱۳۵۹ روح‌الله خمینی در جمع فرماندهان بسیج ضمن سخنانی ارتش عراق را به کودتا علیه صدام تشویق کرد:

صاحب منصبهای خوب ما داریم در عراق. صاحب منصبهای صحیح و متدین هستند. خود آنها کودتا کنند و این را از بین ببرند؛ و حرام است بر آنها که یک قدم دنبال این شخص لعین باشند؛ و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامی کنند و حکومت خودشان را اسلامی کنند و قواعد هم اسلامی باشد.

در پیامی که به مناسبت کشته شدن سید محمد باقر صدر منتشر شد، روح‌الله خمینی بار دیگر بر قیام مردم و ارتش عراق علیه صدام تأکید کرد:

عجب آن است که ملتهای اسلامی و خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاه‌ها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصایب بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه و آله ـ وارد می‌شود بی‌تفاوت بگذرند و به حزب بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند؛ و عجب‌تر آنکه ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هدم اسلام و قرآن کریم به آنان کمک کنند.

من از رده بالای قوای انتظامی عراق مأیوس هستم؛ لکن از افسران و درجه‌داران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند همان سان که در ایران واقع شد؛ یا از پادگانها و سربازخانه‌ها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم؛ و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکهٔ ننگ را از کشور عراق بزدایند.

عراق مدعی بود که وارد یک جنگ دفاعی شده و از حق مشروع خود برای دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی و بازپس‌گیری اراضی خود با توسل به زور استفاده می‌کند. آن‌ها معتقد بودند که حکومت ایران تمام راه‌های حل مسالمت‌آمیز اختلافات دو کشور را مسدود کرده‌است. پیش از آغاز یورش بارها ایران را به اقدامات تجاوزگرانه نسبت به عراق و دخالت در امور داخلی خود از جمله حمایت از حزب غیرقانونی الدعوه می‌کردند. رهبران ایران هم در بخش عربی رادیو دولتی این کشور به بدگویی شدید از حکومت بعث عراق پرداخته و آن را یک حکومت ضد اسلامی و دست‌نشانده قدرت‌های امپریالیستی معرفی می‌کردند. حکومت عراق نیز متهم می‌شد که به اقدامات تجاوزگرانه از جمله حمایت علنی از شورشیان جدایی‌خواه در خوزستان و قول کمک به آن‌ها برای آزادی «عربستان»، نامی که حکومت عراق بر این استان نهاده بود، می‌پردازد و دریادار احمد مدنی استاندار وقت خوزستان گفته بود که عراق برای شورشیان سلاح ارسال می‌کند. در چندین مورد حتی نیروهای عراق حملاتی را به شهرهای مرزی ایران ترتیب دادند که یکی از آن‌ها یورش به شهری در کردستان ایران در ژوئن ۱۹۷۹ و دیگری به شهر صالح‌آباد در جنوب بود که چندین کشته به جا گذاشت. در نیمه اول سال ۱۹۸۰ (زمستان ۵۸ و بهار ۵۹) چندین درگیری مرزی دیگر هم بین دو کشور رخ داد.

با این وجود یک سال پیش از جنگ، آمریکا دولت مهدی بازرگان را از احتمال بروز جنگ باخبر کرده بود. مقامات آمریکایی گزارش دادند:

مانورهایی با حضور مشترک یگان‌هایی مختلف و تمرین‌هایی برای گسیل و حرکت سریع یگان‌هایی بزرگ در مسیر شط‌العرب (اروند رود) رودی که مشخص‌کننده جنوبی‌ترین بخش مرز میان عراق و ایران است، در جریان است. عراق هم‌چنین مقادیر عظیمی ابزارآلات و تمهیدات جنگی را در این منطقه دارد جاساز می‌کند، این ابزارآلات و تمهیدات را پنهان و استتار می‌کند، و مشغول اجرای طرح‌های مهندسی نظامی‌ای است که حمله به ایران را برایش تسهیل خواهند کرد.

آغاز تهاجم

در جريان كنفرانس سران اوپك كه در سال 1353 در شهر الجزيره تشكيل شد ،  با تلاش هايي كه رييس جمهور الجزاير به عمل آورد  ، مذاكراتي بين شاه ایران و صدام حسين انجام شد كه نتيجه آن اعلاميه (6 مارس 1975) بود كه به قرداد 1975 الجزاير معروف شد.صدام حسين با پاره كردن قرداد 1975 الجزاير در مقابل دوربين هاي تلويزيوني ، جنگ و تجاوزعليه ایران را در ساعت 20/14 روز 31 شهريور ماه 1359 با حملات هوايي آغاز و ظرف چند ساعت ، 19 نقطه مهم ، از جمله فرودگاه هاي كشور مارا مورد هدف قرار داد.
رژیم بعثی عراق در پي موافقت كاخ سفيد ، عمليات تهاجم سر تا سري ارتش خود به خاک ایران را با رمز (يوم الرعد)به معناي (روز تندر) آغاز كرد.

دفاع مقدس و آمار

در كل دفاع مقدس 7 سال و 11 ماه ،  يا 2900روز و به عبارتي ديگر 95 ماه طول كشيد كه اين مدت دو برابر جنگ دو كره و دو برابر جنگ جهانی اول مي باشد.
مجموعا در طول8 سال دفاع مقدس 163 عمليات كوچك و بزرگ وبه طور تقريبي هر 7 ماه يك عمليات عليه دشمن انجام شده كه در اين ميان 19 عمليات بزرگ ، 19 عمليات متوسط و125 عمليات كوچك انجام شده است.

شهداء

تعداد كل شهدای جنگ ایران و عراق ، طي آخرين آمار 188 هزار و 15 نفر اعلام شده است. در جنگ تحمیلی 172056 نفر در درگيري با دشمن و 15959 نفر در بمباران شهر ها به شهادت رسيده اند.