- مرجع دانلود جدیدترین مقالات ورد و پاورپوینت

برچسب: خانواده و انواع آن

چكيده

در اين مقاله، رابطه متقابل تعليم و تربيت با جامعه مورد بررسى قرار گرفته است. در ابتدا، تربيت اين گونه تعريف شده است: تربيت هنر مديريت انسانى است كه فرد را براى پذيرش يك سرى صفات اخلاقى، دينى و عقلانى آماده مى سازد. سپس، به اصول تعليم و تربيت اشاره شده است. در ادامه، جامعه و ويژگى هاى آن مورد بررسى قرار گرفته است. جامعه، به معناى وسيع آن شامل تمامى مناسبات اجتماعى ميان آدميان مى شود.

رويكردهاى نظرى، رابطه جامعه با تربيت و طرح سه نظريه كاركردگرايى، تضادگرايى و كنش متقابل، انواع نهادهاى اجتماعى يعنى خانواده، اقتصاد، سياست و دين، و تأثير متقابل هر يك، از ديگر مباحث اين مقال است. و در نهايت، فرهنگ و محتواى نهادهاى اجتماع و نسبت آن با تعليم و تربيت بيان شده است.

 

مقدّمه

يكى از اهداف مهم دين و بعثت انبيا(عليهم السلام)تربيت و تزكيه انسان است. دين اسلام نيز در احكام عبادى، اجتماعى، اقتصادى و سياسى خود، تربيت انسان ها را وجه همت خويش قرار داده است. تربيت انسان در جامعه صورت مى گيرد; زيرا انسان مدنى بالطبع است، او در جامعه با نهادهاى خانواده، سياست، اقتصاد، دين و تعليم و تربيت سر و كار دارد و هر يك از آن ها هنجارها و ارزش هاى ويژه اى را از فرد انتظار دارند و اينجاست كه فرد بايد بر اساس فكر و منطق و مقتضيات كنش متقابل تصميم بگيرد. از اين رو، تصور اين كه تربيت فراگردى فردى است فكرى خام و بى اساس است. حال كه تربيت در جامعه صورت مى گيرد، بايد ديد كه جامعه چه تأثيراتى را بر فرايند تربيت مى گذارد و متقابلاً، نظام تعليم و تربيت چگونه جامعه را متحول مى سازد.

در اين مقاله، تلاش بر اين است كه علاوه بر بررسى رابطه متقابل تعليم و تربيت و جامعه، البته با تأكيد بر نهادهاى اجتماعى، «فرهنگ» نيز به عنوان محتوا و مايه اصلى نهادهاى اجتماعى، مورد بحث قرار گيرد. پيش از ورود به بحث، لازم است تعريف و توضيح مختصرى پيرامون تربيت و جامعه ارائه شود.

 

تعريف تربيت

فيلسوفان و جامعه شناسان و عالمان علوم تربيتى با گرايش هاى مختلف، اقدام به تعريف تربيت كرده اند به گونه اى كه به ندرت مى توان به تعريف واحدى دست يافت.

افلاطون تربيت را عبارت از رساندن جسم و روح به بالاترين پايه كمال و جمال مى داند، به نظر اسپنسر تربيت مهيا كردن انسان است براى زندگى كامل. ژان آموس كمينوس مى گويد: آموزش و پرورش هنرى است كه افراد را براى زندگانى آماده مى كند و هدف اين است كه فرد داراى دانش، اخلاق و دين شود.1

دوركيم در اين خصوص مى گويد: تربيت عملى است كه نسل هاى بزرگ سال بر روى نسل هايى كه هنوز براى زندگانى اجتماعى پخته نيستند انجام مى دهند و هدف آن اين است كه در كودك شمارى از حالات جسمانى و عقلانى و اخلاقى برانگيزد و پرورش دهد كه جامعه سياسى بر روى هم و نيز در محيط ويژه اى كه فرد به نحو خاصى براى آن آماده مى شود، اقتضا مى كنند.2

از مجموع اين تعاريف به دست مى آيد كه تربيت يك نوع روش رساندن انسان از حالتى به حالت ديگر است و در واقع، تربيت يك هنر و مديريت انسانى است كه فرد را براى پذيرش يك سرى صفات اخلاقى، دينى و عقلانى آماده مى سازد. پس در تربيت، مرّبى يك مهندس حرفه اى است كه ساختمان روحى و روانى فرد را بر اساس نقشه از قبل طراحى شده به تدريج مى سازد.

در مورد اصول تعليم و تربيت، آراء و انديشه هاى گوناگونى ابراز شده است كه در اينجا فقط به ذكر برخى اصول مطرح شده بسنده مى شود.

  1. اصل فعاليت به قيد «آن»3; 2. اصل كمال; 3. اصل حريّت; 4. اصل سنديّت; 5. اصل تفرّد; 6. اصل اجتماع.4

تعريف جامعه

تاكنون تعريف واحدى از جامعه صورت نگرفته است، ولى به برخى تعاريف مهم اشاره مى شود:

جامعه به وسيع ترين معنا به كل مناسبات اجتماعى ميان آدميان دلالت دارد. و هر انبوهه اى از آدميان را از هر دو جنس و همه سنين كه در يك گروه بادوام داراى نهادها و فرهنگ كم و بيش اختصاصى خود گردهم آمده باشند، مى توان جامعه ناميد.5

برخى نيز براى تعريف جامعه شش قيد و خصوصيت را لازم مى دانند:

الف. اشخاصى كه جامعه را تشكيل مى دهند يك واحد جمعيتى به حساب مى آيند.

ب. جامعه در يك فضاى جغرافيايى مشترك وجود دارد.

ج. جامعه از گروه هاى عمده كه كاركردهاى متفاوتى دارند تشكيل شده است.

د. جامعه از لحاظ فرهنگى از گروه هاى متجانس تشكيل شده است. (زبان مشتركى دارند)

هـ. جامعه بايد به عنوان واحدى كه يك پارچه عمل مى كند شناخته شود.

و. جامعه بايد به عنوان واحد اجتماعى متمايز از جامعه هاى ديگر شناخته شود.6