- مرجع دانلود جدیدترین مقالات ورد و پاورپوینت

برچسب: حیوانات

در همه دوران های تاریخی، بشر با موضوع مهمی در روابط زن و مرد مواجه بوده است. روابطی متاثر از غریزه جنسی و چارچوبی مبهم در برقراری رابطه جنسی که زمینه ساز معضلات و مشکلات مختلفی برای اشخاص و جامعه بوده است. در خصوص چگونگی پاسخگویی به غریزه جنسی انسانها دیدگاه  های مختلفی از جانب صاحب نظران، اندیشمندان و دیگر بزرگان دینی و فرهنگی ایراد شده است که در مقابل، انتقاداتی به هر یک از این دیدگاه ها وارد می باشد.

اگر بخواهیم ازدواج سفید را به صورت ساده تعریف نماییم می توانیم بگوییم که ازدواج سفید، شروع و تشکیل پیوند زناشویی بین یک زن و مرد بدون لحاظ چارچوب قانونی، حقوقی، شرعی و عرفی می باشد.

در واقع در ازدواج سفید زن و مرد بدون ثبت رسمی و قانونی مسئله ازدواج و بدون گذراندن آداب و رسوم مرسوم در رابطه با ازدواج رسمی، شروع زندگی شان را زیر یک سقف پایه ریزی می نمایند. طبعاً در چنین ارتباطی طرفین تعهد قانونی و شرعی نسبت به یکدیگر ندارند و نمی توانند مدعی حق و حقوقی نسبت به یکدیگر باشند.

با این اوصاف متوجه می شویم که ازدواج سفید پدیده ای غیر قانونی، غیر رسمی و خلاف و آداب و رسوم حاکم بر جامعه می باشد و در دنباله آن، مجموعه ای از ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی به بار می آید.

اصطلاح ازدواج سفید دو کاربرد متفاوت نو و کهن دارد :

کاربرد نو نمونه فارسی زبان آن می باشد که «ازدواج سفید» (و گاهی ازدواج سپید) برای توصیف زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی ست (که نباید با نکاح عرفی یا ازدواج کامن لا یا عرفی اشتباه گرفته شود). در ایران دو تعریف متفاوت از این زندگی مشترک وجود دارد:

1)            در ایران گروهی می گویند مقصود از ازدواج سفید آن است که زوجین بدون عقد نکاح اقدام به ازدواج و تشکیل زندگی مشترک می کنند. اما منابع فارسی زبان آلمان زندگی مشترک بدون ازدواج یا ازدواج سفید را پیش زمینه ای برای بسیاری از ازدواج های رسمی مطرح می کنند همچنین ازدواج های ادیان دیگر بدون عقد نکاح اسلامی است یا نکاح عرفی اسلامی بدون ثبت دولتی انجام می شود.

2)            همچنین گروه دیگر در ایران آن را معادل هم باشی یا زندگی مشترک بدون ازدواج تعریف می کنند. (البته نه تعریف گسترده تر آن که به معنی هم زیستی است، بلکه تعریفِ محدود به زندگی مشترک زناشویی بدون ازدواج، که طرفین همدیگر را همسر و متعهد به یکدیگر نمی دانند.)

کاربرد کهن تر «ازدواج سفید» در زبان فرانسه و انگلیسی می باشد (انگلیسی: White marriage‎، فرانسوی: Mariage blanc‎) که به معنی ازدواج بدون وصال یا ثبت شده و قانونی اما به دلایل مختلف حتما بدون رابطه جنسی ست. نام ازدواج سفید احتمالاً ریشه در سفید بودن ملحفه شب اول ازدواج داشته است.

تاریخچه ازدواج سفید

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان؛ اهمیت و نقش محوری خانواده در جامعه ایرانی دارای وجه تمایز هایی با سایر کشورهای دنیا می باشد. به طور مثال اهمیت و جایگاه ویژه ای که خانواده در زندگی شخصی و اجتماعی اشخاص در ایران دارد، در مقام مقایسه با این جایگاه برای ملل اروپایی و آمریکایی نمی باشد. چرا که کشورمان به دلیل ریشه فرهنگی متاثر از مبانی دین مبین اسلام و تمدن ناب ایرانی به جایگاه ویژه خانواده در پیشبرد زندگی اجتماعی و شخصی افراد تاکید ورزیده است. این مهم را به راحتی می توان در گفتمان بزرگان و صاحب نظران دینی و ملی کشورمان شاهد بود.

در خصوص تاریخچه ازدواج سفید بایستی به نظام اجتماعی و تشکیلاتی کشورهای غربی رجوع کرد. جایی که در سالیان اخیر شروع و برقراری پیوند عاطفی و زناشویی در کشورهای غربی در ساختاری خارج از مباحث حقوقی و سنت های مرسوم ترویج پیدا کرده است و مقوله ازدواج غیر رسمی و غیر حقوقی از جایگاه خاصی برخوردار شده است.

ازدواج سفید برای اولین بار در ایالات متحده امریکا و زیر پرچم جنبشی به نام آزادی زنان پایه ریزی شده است. اگرچه جنبش آزادی زنان با هدف و نیت توسعه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … کشور و تحقق مفهوم عدالت در همه ابعاد برای زنان شکل گرفت، اما سال ها بعد این جنبش به نام انقلاب جنسی دربین کارشناسان معرفی گشت و ابعاد عدالت جویانه و ضد تبعیض آن جایش را به ناهنجاری ها و رفتارهای نامتعارف و ابتذال محور در بین زنان داد. درست است که ماهیت و هدف جنبش آزادی زنان دارای ارزشمندی های زیادی برای جامعه ایالات متحده امریکا بود ولی نمی توان از ناهنجاری ها و سنت شکنی های غیر اخلاقی آن چشم پوشی کرد.

از آن زمان بود که پدیده ازدواج سفید و شروع زندگی مشترک بدون لحاظ مسائل قانونی و رسمی ترویج یافت.

ابهام زدایی

همچنین ممکن است ازدواج سفید به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:

ازدواج ثبت نشده

نکاح عرفی (نکاح شرعی ثبت نشده در مراجع قانونی دولتی اما با قرائت صیغه عقد نکاح)

نکاح معاطاتی (نکاح با قرائت صیغه عقد نکاح بدون ثبت اما با توافق طرفین بر تعهد در زندگی مشترک زناشویی)

ازدواج کامن لا (که معمولاً با عنوان ازدواج سفید مطرح نمی شود. ازدواجی است که در کشورهایی که قانون عرفی کامن لا را اجرا می کنند و نوعی از هم باشی همراه تعهد است که از نظر دولت ازدواج قانونی ثبت نشده در نظر گرفته می شود)

اتحاد مدنی (که محدود به دگرجنس گرایان نمی شود ولی در اینجا مقصود فقط دگرجنس گرایان هستند)

ازدواج موقت ثبت نشده

روابط خارج از ازدواج

هم باشی (یک تعریف کلی از انواع زندگی با یکدیگر همراه رابطه جنسی که می تواند شامل تعهد بین دو نفر باشد یا ازدواج کامن لا باشد یا به طور کلی زندگی با یکدیگر بدون هیچگونه تعهدی باشد که طرفین همدیگر را همسر و متعهد به یکدیگر نمی دانند و هم باشی برای تمام این موارد کاربرد دارد مشروط به اینکه به طور رسمی ازدواج نکرده باشند چه در کشورهایی که مجری کامن لا هستند یا نیستند. اما در تعریف واژه هم باشی می تواند دربارهٔ زندگی خانوادگی یا هر نوع زندگی مشترک دیگری حتی با حیوانات نیز به کار برده شود و ریشه آن به قرن شانزدهم برمی گردد).

کاربردهای نادرست

به دلیل برداشت اشتباه عموم ممکن است که ازدواج سفید به اشتباه برای موارد به کار برده شود که صحیح نیست:

ازدواج کامن لا (یا ازدواج عرفی) فقط مختص کشورهایی ست که در واقع، کامن لا (عرف) را اجرا می کنند (فقط در صورتی که تشکیل این نوع زندگی در آن کشورها یا ایالت ها باشد، در دیگر نقاط جهان نیز مورد تأیید خواهد بود). این نوع ازدواج بیشتر با هم باشی اشتباه گرفته می شود اگر چه نوعی از هم باشی هست اما به دلیل قوانین عرفی کشور مربوطه پشتوانه حقوقی و قانونی دارد. برای مثال در فنلاند زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی با عنوان «Common-law Relationship» مطرح شده است که نباید با هم باشی اشتباه گرفته شود زیرا مسئولیت ها، مسائل قانونی و حقوقی در ازدواج کامن لا که ثبت دولتی یا مذهبی ندارد کاملاً با هم باشی متفاوت است اما به دلیل اینکه ازدواج کامن لا در ایران رسمی نیست، برداشت جامعه فارسی زبان از زندگی مشترک بدون ازدواج (عنوانی که در فنلاند مطرح می شود) با هم باشی یکسان است.

نکاح عرفی یا ازدواج شرعی اسلامی ثبت نشده معمولاً در مناطق عرب نشین خلیج فارس رایج است نباید با ازدواج سفید که یک تعریف نو در فارسی است اشتباه گرفته شود.

خيلي از ما وقتي چيزي درباره حيوانات در معرض انقراض مي‌شنويم فقط به ياد يوزپلنگ ايراني مي‌افتيم؛ گونه‌اي کم‌نظير که به لطف فعالان محيط زيست و رسانه‌ها حاميان زيادي پيدا کرده و حالا با وجود اينکه چند‌ده قلاده بيشتر از اين حيوان در فلات ايران زندگي نمي‌کنند اميدها به حفظ نسل و جلوگيري از انقراض اين حيوان بيشتر می‌شود اما تمرکز و تلاش براي حفظ يوزپلنگ ايراني نبايد باعث شود فکر کنيم اين‌گونه تنها گونه جانوري در معرض خطر انقراض در ايران است، بلکه چندين جانور ديگر در مناطق مختلف ايران پراکنده هستند که ممکن است چند سال ديگر فقط تصوير و نامي از آنها در کتاب‌ها باقي بماند و رد‌پاي خودشان براي هميشه از طبيعت پاک شود؛ البته فقط طبيعت ايران نيست که ميزبان چندين جانور رو به انقراض است، بلکه آمارها و تحقيقات جديد نشان مي‌دهد ساير انسان‌ها در کشورهاي ديگر جهان هم با تمام توان مشغول غير‌قابل زيست‌کردن کره زمين براي حيوانات مختلف هستند و انگار در اين مسير، توفيقات زيادي هم به‌دست ‌آورده‌اند تا جايي که در تحقيق تازه منتشرشده انجمن جانور‌شناسي لندن اعلام شده تا چهار سال ديگر دو‌سوم حيوانات کره زمين منقرض مي‌شوند. اين تحقيقات مي‌گويند بين سال‌هاي 1970 تا 2012 ميلادي جمعيت حيوانات، 58 درصد کاهش يافته و انتظار مي‌رود با ادامه اين روند اين ميزان تا سال 2020 به 67 درصد برسد. محققان در اين انجمن به‌دليل انقراض وسيع و پرسرعت حيوانات هم اشاره کرده و آورده‌اند علت بخشي بزرگ از اين اتفاق هم نابودکردن طبيعت به‌وسیله انسان‌هاست.

به‌طور کلي بيشتر کره زمين اکنون در اختيار انسان‌ها‌ست و فقط از 15 درصد آن براي طبيعت حفاظت مي‌شود. شکار به‌عنوان تأمين غذا هم از دلايل ديگر انقراض حيوانات است. آلودگي هم يکي ديگر از اصلي‌ترين دلايل انقراض حيوانات است، مثلا دلفين‌ها و نهنگ‌ها تاکنون از آلاينده‌هاي صنعتي آسيب‌هاي جدي ديده‌اند. در قسمتي ديگر از اين تحقيق هشدار داده مي‌شود: «ادامه اين روند به منابع طبيعي که انسان به آن وابسته است، آسيب مي‌زند و احتمال خطر کم‌آبي و رقابت بر سر منابع طبيعي را زياد مي‌کند.»

يوز ايراني تنها نيست

برخي از فعالان حوزه محيط زيست و کساني که در زمينه حفاظت از نسل يوزپلنگ ايراني فعاليت مي‌کردند شعارشان را «يوز ايراني تنها نيست» قرار داده بودند اما اين جمله را طور ديگري هم مي‌توان معني کرد، يعني مي‌توانيم بگوييم اين جانور، تنها حيواني نيست که در کشور ما در حال نابود‌شدن است.

انسان زمين را براي خودش مي‌خواهد

خرازيان‌مقدم درباره اينکه چرا فهرست گونه‌هاي در حال انقراض در کشور اين‌قدر بلند است و هر روز هم به اين فهرست اضافه مي‌شود، مي‌گويد: «جزيره‌اي‌شدن زيستگاه‌ها و جمعيت گونه‌ها يکي از مهم‌ترين دلايل است. در واقع، توسعه راه‌ها، سکونتگاه‌ها وکشتزارها، موجب جزيره‌اي‌شدن زيستگاه‌ها و به تبع آن جمعيت برخي گونه‌هاي جانوري درون آن شده؛ به‌طوري ‌که ارتباطشان با جمعيت‌هاي پيرامون، قطع و موجب انقراض محلي و بروز فشارهاي درون‌آميزي در درون جمعيت‌هاي موجود شده است و در دراز‌مدت اين‌گونه، با چالش کاهش تنوع ژنتيک و کاهش مقاومت در مقابل بيماري‌ها و تغييرات محيطي مواجه مي‌شود. در کنار اين عامل، بايد به عواملي چون وجود سلاح‌هاي غير‌مجاز، حضور دام بيش از ظرفيت در زيستگاه‌ها، تجارت غير‌قانوني گونه‌هاي جانوري و اجزاي آنها نیز اشاره کنيم. در اين ميان، نبود امکانات، تجهيزات و نيروي انساني کافي براي حفاظت از گونه‌هاي جانوري هم اهميت زيادي دارد و در عين‌ حال، قوانين و مقررات مناسبي هم وجود ندارد.»

او ادامه مي‌دهد: «با وجود اينکه نقش انسان در رو به انقراض‌رفتن جانوران غير‌قابل کتمان است اما عوامل طبيعي هم در اين موضوع تأثير دارد؛ عواملي مانند شيوع انواع بيماري‌ها، خشکسالي‌هاي پي‌درپي و... . »

چند نمونه از اصلی ترین حیوانات در معرض انقراض ایران

میش‌مرغ

میش‌مُرغ پرنده‌ای از خانواده هوبره‌ایان است که در دشت‌های وسیع بی‌درخت، زمین‌های استپی و کشتزارهای پهناور حبوبات و علفزارها زندگی می‌کند.

این پرنده دارای گردن و پاهای کشیده، بالها و منقار پهن و پرهای رنگارنگ است و روی زمین لانه‌سازی می‌کند. میش مرغ در فصل بهار تخمگذاری می‌کند و در هر دوره تخمگذاری نیز دو تا چهار تخم می‌گذارد؛ پس از ۲۵ الی ۲۷ روز جوجه‌ها به دنیا می‌آیند. میش مرغ یکی از بزرگترین پرندگان ایران است و از نظر شکل و جثه شباهت زیادی به بوقلمون دارد. طول بدن آن به یک متر و وزنش به بیش از ۱۵ کیلوگرم می‌رسد. پرهای میش‌مرغ در قسمت پشت نخودی سیر با راه‌های عرضی سیاه و در قسمت شکمی، کاملاً سفید رنگ است. میش مرغ پاهای قوی و بلندی دارد که به سه انگشت ختم می‌شود. این پاهای قوی، برای میش‌مرغ که کمتر پرواز می‌کند، اهمیت زیادی دارد. این پرنده بسیار زودرَم و محتاط است و با اینکه پروازش قوی است، اغلب در مقابل خطر می‌دود یا مخفی می‌شود. نر و ماده این پرنده شبیه به هم هستند ولی نرها جثه بزرگتری دارند. پرنده نر بالغ نوار بلوطی رنگی در ناحیه سینه دارد و پرهای سبیل‌مانندی مرکب از موپرهای سفید در دو طرف صورت آن دیده می‌شود. میش‌مرغ‌ها، بیشتر در کشتزارهای مسطح مانند مزرعه‌های گندم، نخود، یونجه و... زندگی می‌کنند. تغذیه این پرنده بسیار متفاوت و شامل مواد گیاهی و حیوانی مختلف است، از جمله حشرات، قورباغه و سوسمار.

یوزپلنگ ایرانی

یوزپلنگ آسیایی یا یوزپلنگ ایرانی یا تیزپای آسیایی یک زیرگونه به‌شدّت در معرض خطر انقراض از یوزپلنگ است که اکنون تنها چند ده قلاده از آن در ایرانیافت می‌شود. در حال حاضر این یوز به عنوان نمادی در لباس تیم ملی فوتبال ایران است.

از سال ۱۳۹۰ که پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی شروع شد تعداد این‌گونه از ۳۳ قلاده به ۷۵ قلاده رسیده و این نشان دهنده تأثیر این پروژه بوده‌است.

این جانور در مناطق بیابانی در سطح منطقه زندگی می‌کرد و سال‌هاست که نسل آن در معرض نابودی کلی قرار دارد. نتایج جدیدترین تحقیقات نشان می‌دهد که بین ۷۰ تا ۱۰۰ یوزپلنگ در مناطق حاشیه کویر مرکزی از جمله خارتوران، نایبندان، دره‌انجیر و میاندشت وجود داشته باشد. این تخمین نتیجه نقشه‌برداری زمینی است که توسط بیش از ۱۲۰۰۰ دوربین دید در شب که در مکانهای مختلف کار گذاشته شده بود.

ایران از دهه ۱۹۷۰ به عنوان تنها زیستگاه یوزپلنگ‌های آسیایی (ایرانی) شناخته شده‌است. یوزپلنگ ایرانی تنها نژاد این جانور است که یال دارد.

سیاه‌گوش

سیاه‌گوش یا کاراکال (یا منگوله‌گوش ) گربه‌سانی کوچک است که در خاورمیانه و آفریقا زندگی می‌کند.

کاراکال یکی از سنگین‌ترین و سریع‌ترین گربه‌های کوچک است و مطالعات ژنتیکی نشان می‌دهد که گربه طلایی آفریقایی و یوزگربه نزدیک‌ترین خویشاوندان این گربه‌سان‌اند.

گوزن زرد ایرانی

گوزن زرد ایرانی گونه ای که در خطر انقراض قرار داشت ولی با تمهیدات انجام شده از خطر انقراض در ایران نجات یافت. گوزن زرد در منطقه جزیره اشک احیا و سپس با افزایش جمعیت تعدادی از آنها به زیستگاه تاریخی خود در حوزه زاگرس منتقل شدند. همچنین برنامه احیای نسل آن در اسرائیل از سال ۱۹۹۶ آغاز شده و اکنون حدود ۲۵۰ رأس از آن به‌طور طبیعی در شمال اسرائیل زندگی می‌کنند.

گاو دریایی

گاو دریایی‌ها پستاندارانی آبزی از راسته گاودریاییان، خانواده تن‌موییان  و سرده تریککوس هستند.

گاودریایی‌سانان تنها پستانداران دریایی هستند که کاملاً آبزی و گیاه‌خوارند و تقریباً تمام آنها بدون مو و اندام حرکتی عقبی‌اند.

گاو دریایی با گاوماهی و در کل خانواده گاوماهیان از نظر شکل جمجمه و دُم تفاوت دارد. دم گاو دریایی پارویی‌شکل است در حالی که دم گاوماهی چنگالی است.

گاوهای دریایی گیاهخوارند و بیشتر وقت خود را به چرا در پایابها (آب‌های کم‌عمق) می‌گذرانند.

متابولیسم چيست؟
متابولیسم پایه،انرژی است که بدن روزانه میسوزاند تا صرف فعالیت های پایه خود همچون تنفس،گردش خون،ساخت ترکیبات مورد نیاز،پمپ کرد ن یونها از غشاء سلول،انرژی کار دستگاه عصبی و حفظ دمای بدن کند.
متابولیسم پایه،70-60% کل انرژی که بدن روزانه میسوزاند را تشکیل میدهد؛از این میان درصد انرژی که ارگانهای بدن برای فعالیتهای خود میسوزانند عبارتند از:
کبد: 29%
مغز: 19%
قلب: 10%
کلیه: 7%
ماهیچه اسکلتی: 18%
بقیه اعضا: 17%
بدین ترتیب قسمت اعظم این انرژی را کبد مصرف میکند که بیشتربه فرآوری گلوکز و چربی اختصاص دارد.

انواع غدد

  1. هیپوتالاموس
  2. تیموس
  3. تیروئید
  4. هیپوفیز
  5. غدد فوق کلیوی یا آدرنال
  6. غده صنوبری یا پینه آل

7 و 8. غدد تناسلی ( بیضه ها در مردان و تخمدان ها در زنان

  1. جزایر لانگرهانس غده پانکراس (لوزالمعده)

هیپوتالاموس

زیرنَهَنج یا هیپوتالاموس، غده ای است در مغز، که دستگاه عصبی را با کمک غده زیرمغزی به دستگاه غدد درون‌ریز متصل می‌کند.

هیپوتالاموس در اکثر پستانداران یافت می‌شود و خصوصیات متفاوتی در دو جنس مذکر و مونث دارد. هیپوتالاموس مانند بصل النخاع در تنظیم تنفس نقش دارد.

هیپوفیز

غده زیرمغزی یا هیپوفیز (به انگلیسی: Pituitary gland) )یک غده درون‌ریز و احتمالاً مهمترین غده درون‌ریز بدن است و متعلق به دستگاه هورمونی است.

غده زیرمغزی غده درون‌ریز گرد کوچکی است که در زیر مغز قرار دارد و در تمام مهره‌داران جمجمه‌دار به کف بطن سوم مغزمتصل است.

تیموس

تیموس ، آویشَنَگ گلو یا خوش‌گوشتِ گلو یک اندام تخصص یافته در دستگاه ایمنی بدن است. تنها فعالیت شناخته آن بالغ کردن لنفوسیت تی (T-Lymphocyte)است که سلول‌های حیاتی برای دستگاه ایمنی بدن هستند (یعنی لنفوسیت‌های نابالغ از طریق خون به غده‌ای در پشت جناغ سینه به نام تیموس منتقل شده و در آنجا بالغ می‌شوند).

آویشنگ یا خوش‌گوشت نامی است که در آشپزی به غده‌های تیموس و لوزالمعده حیوانات معمولاً گوساله یا گوسفند کمتر از یک سال می‌دهند.

تیموس از دو لوب تشکیل شده که در جلوی بالای میان‌سینه mediastinum و در مقابل پیراشامه (پریکارد) و رگ‌های بزرگ و پشت جناغ قرار گرفته‌است. تیموس متشکل از دو لوب هرمی نابرابر متصل به هم توسط بافت سلولی، یک بافت لنفاوی، مترشحه هورمونی برای کنترل لنفوسیت‌سازی است.

از لحاظ بافت‌شناسی تیموس به یک مغز مرکزی (central medulla) و لایه بیرونی که به وسیله روپوش بیرونی احاطه شده تقسیم می‌شود. بخش مرکزی و بیرونی هر کدام وظیفهٔ متفاوتی در توسعه لنفوسیت تی دارند. سلول‌های بنیادی در مغز استخوان نقش اصلی را در تولید T-Cell دارند.

غده تیروئید

این غده جزء بزرگترین غدد اندوکرین بوده که از دو لوب تشکیل شده‌است. وزن آن حدود بیست و پنج گرم بوده و اندازه آن در خانم‌ها بزرگتر است، البته اندازه آن در دوران قاعدگی و حاملگی افزایش می‌یابد. در قسمت مرکزی دارای ایسموس (تنگه) بوده که سبب اتصال دو لوب تیروئیدی به یکدیگر می‌گردد. ممکن است گاهی لوب سومی هم به شکل هرمی از ایستموس یا دو لوب اصلی دیگر بیرون بزند.

در بعضی موارد توده‌های کوچکی از جنس بافت تیرویید در اطراف غده مشاهده می‌شود که به غده اصلی اتصالی ندارند و با نام غدد اکسسوری (فرعی) تیروئیدی شناخته می‌شوند.

واحدهای تشکیل دهنده غده تیروئید آسینوس یا فولیکول بوده که در قسمت مرکزی آن ما پروتئین‌های کلوئیدی را داریم که خود به عنوان انباری به منظور ذخیره هورمون تیروئید می‌باشدو دارای چهار عملکرد اصلی می‌باشند: جذب و انتقال ید، ساخت و ترشح تیروگلوبین، اتصال ید به تیروگلوبین به منظور ساخت هورمون‌های تیروئیدی و ترشح هورمون تیروئید به دستگاه گردش خون.

غده فوق کلیوی

غدد فوق کلیوی یا غده‌های آدرنال(Adrenal) یک جفت غده درون‌ریز هستند که هر کدام بر روی کلیه‌ها قرار دارند و وزن هر غده حدود ۵ گرم است. هر غده از دو بخش قشر(Cortex) و مغز یا مدولا(Medulla) تشکیل شده‌است که هرکدام از این دو بخش هورمون‌های جداگانه‌ای ترشح می‌کند.

جزایر لانگرهانس

جزایر لانگرهانس سلول‌هایی درون لوزالمعده هستند که به ترتیب هورمون‌های گلوکاگون، انسولین و سوماتواستاتین را از سلولهای آلفا، بتا و دلتای خود ترشح می‌کنند.

این سلول‌ها در سال ۱۸۶۹ توسط کالبدشناس، آسیب شناس آلمانی پاول لانگرهانس کشف شدند. جزایر لانگرهانس ۱ تا ۲ درصد از از حجم لوزالمعده را گرفته‌اند. حدود یک میلیون از این جزایر در بدن فرد بالغ وجود دارد. سلولهای جزیره‌ای هورمونهای پلی پپتید پانکراسی را نیز ترشح می‌کنند.

غده کاجی (صنوبری)

غده کاجی یا غده صنوبری که غده رومغزی (epiphysis gland) هم نامیده شده توده بافتی مخروطی‌شکل کوچکی است که به وسیله ساقه‌ای به سقف بطن سوم مغز متصل است. این غده متشکل از سلول‌های پینه‌آل و بینابینی می‌باشد و در عمق مغز (دیانسفال) قرار دارد. کارکرد دقیق آن هنوز مشخص نیست، البته این غده هورمونی به نام ملاتونین و ماده شیمیایی به نام سروتونین را ترشح می‌کند که با چرخه روزانه خواب و بیداری مرتبط می‌باشد. به علاوه در این غده گیرنده‌های مواد مخدر (انواع خاصی از مشتقات آمفتامین‌ها) وجود دارد و باعث کاهش زمان خواب می‌شود. احتمالاً یک نقش مخالف با محرک بیضه‌ها و تخمدان‌ها (آنتی‌گنادوتروپیک) نیز دارد.

به این غده چشم سوم گفته می‌شود. این غده سروتونین هم ترشح می‌کند.

جسم کاجی یک تودهٔ عصبی مخروطی شکل است که در بالای Colliculusهای بالایی قرار دارد و به وسیله پایه باریک خود به قسمت پایین سطح خلفی دیانسفالون چسبیده‌است. انشعابی از بطن سوم به نام pineal recess با این پایه وارد می‌شود و آن را به دو ورقه تقسیم می‌کند. ورقه بالایی را رابط هابنولار(Habenular Commissure) و ورقه پایینی را رابط خلفی(Posterior Commissure) می‌نامند. به نظر می‌رسد که جسم پینه آل بر روی غدد تناسلی بچه‌ها اثر مهارکننده دارد و اختلال آن در کودکان موجب بلوغ زودرس آنها می‌شود. جسم پینه آل بعد از بلوغ آهکی می‌گردد.

غدد تناسلی در مردان و زنان

1- تخمدان ها

هر نوزاد دختری که به دنیا می آید، دارای یک جفت اندام تناسلی به نام تخمدان در حفره شکمی خود است. تخمدان های حاوی تمام تخمک های نابارور هستند.

هنگام تولد، تخمدان ها حاوی 150 تا 500 هزار سلول هستند که می توانند به تخمک تبدیل شوند، اما از این تعداد معمولا 300 تا 400 عدد سلول، بالغ و کامل می شوند و به تخمک تبدیل می گردند.

2- بیضه ها

بیضه ها همانند تخمدان ها، جزو دستگاه غدد درون ریز محسوب می شوند. همچنین جزو اندام های تناسلی بدن مرد می باشد.

یکی از وظایف اصلی بیضه ها، تولید اسپرم می باشد. هر مردی در طول زندگی خود، میلیون ها سلول جنسی (اسپرم) را تولید می کند.

عملکرد هر دو بیضه تحت تاثیر هورمون های تولید شده توسط قسمت قدامی غده هیپوفیز می باشد.

نفت

نَفت مایع غلیظ و افروختنی به رنگ قهوه ای سیر یا سبز تیره است که در لایه های بالایی بخش هایی از پوسته کره زمین یافت می شود. نفت شامل آمیزه پیچیده ای از هیدروکربن هایی گوناگون است. بیشتر این هیدروکربن ها از زنجیره آلکان هستند ولی ممکن است از دید ظاهر، ترکیب یاخلوص تفاوت های زیادی داشته باشند.

ریشه واژه نفت از واژه اوستایی «نافتا» است. در برخی منابع قدیمی به صورت نفط نیز آمده است. در فرانسه Naphte گفته می شود و قبل از آن تا سال 1213 میلادی Napte گفته می شد که از واژه لاتین Naphta بر گرفته شده بود. ریشه این کلمه واژه پونانی Naphtha به معنی روغن شرقی یا d'o. orientale است.

کلمه نفت در زبان انگلیسی پترولیوم نامیده می شود از دو کلمه پترا (لغت یونانی کلمه سنگ) و کلمه اولئوم (روغن) تشکیل شده است. نفت مایعی است که عمدتاً از دو عنصر آلی هیدروژن و کربن تشکیل شده و دارای مقادیر کمتری از عناصر سنگین مانند نیتروزن اکسیژن و گوگرد می باشد و بصورت طبیعی در زیر زمین وبصورت استثنایی در روی زمین یافت می شود.

تاریخچه نفت

اقوام متمدن دوران باستان ، بویژه سومری ها و آشوری ها و بابلی ها ، در حدود چهار هزار و پانصد سال پیش در سرزمین بین النهرین (محل عراق کنونی) با برخی از مواد نفتی که در دریاچه قیر بدست می آمد، آشنایی داشتند. آنان از خود قیر به عنوان ماده غیر قابل نفوذ ، استفاده می کردند. رومی ها و یونانی ها نیز مواد قیری را برای غیر قابل نفوذ کردن بدنه کشتیها بکار می بردند. همچنین برای روشنایی و گرم کردن نیز از آن بهره می جستند.

با توسعه و پیشرفت تکنولوژی حفاری در اواسط قرن نوزدهم و تکنولوژی تقطیر و پالایش نفت در اواخر قرن نوزدهم و استفاده از آن در موارد غیر سوختی ، جهش حیرت آوری بوجود آمد. بطوری که امروزه صنایع پتروشیمی نفش اساسی و بنیادی در رفع نیاز عمومی جامعه به عهده دارد.

منشا نفت چیست

بیشتر دانشمندان منشأ تشکیل نفت را گیاهان و موجودات آلی موجود در اقیانوس ها اولیه می  دانند. باقی مانده حیوانات و گیاهانی که میلیون ها سال قبل از محیط دریا (آب)، قبل از دایناسورها زندگی می کردند در طی سال ها توسط لپه های گل پوشیده شده است. برای تبدیل این موجودات به نفت به گرما و فشار مناسب در طول سالیان دراز نیاز می  باشد که در صورت وجود این شرایط همراه با سنگ مخزن مناسب نفت به مقدار زیاد در حوضچه نفتی جمع می  گردد.

نفت خام حالت روغنی دارد و به شکلهای جامد، مایع و گاز دیده می شود. برخی اوقات به تمام اشکال نفت هیدروکربن نیز گفته می شود. اگر نفت در محلی جمع گردد به آن محل حوضچه نفتی می  گویند. از مجموع چندین حوضچه نفتی یک میدان نفتی حاصل می شود. به سنگ متخلخل در بر گیرنده نفت، سنگ مخزن می  گویند.

اکتشاف نفت

یک منطقه انتخاب شده را با مطالعه نمونه های سنگی زمین مورد استخراج قرار می دهند. اندازه گیری ها انجام می شود و اگر مکان از لحاظ نفتی مکان موفقیت آمیزی باشد، حفاری آغاز می شود. بالای چاه ساختاری که دکل نامیده می شود، برای جا دادن وسایل و لوله های مورد استفاده در چاه ساخته می شود. زمانی که حفاری تمام می شود، چاه حفر شده یک جریان ثابتی از نفت را به سطح زمین خواهد آورد.

آنچه به ادعای مدعیان به اوج رسیدن تولید نفت اعتبار می دهد، ماجرایی مشهور در تاریخ نفت است. در سال ۱۹۵۶ یک زمین شناس به نام کینگ هوبرت پیش بینی کرد که تولید نفت امریکا در سال ۱۹۷۰ به اوج خود خواهد رسید. مدیران وی در شرکت شل بهتزده شده بودند. آنها حتی کوشیدند آقای هوبرت را متقاعد کنند که از اظهار علنی این ادعا منصرف شود. اما حق با وی بود. تولید نفت امریکا در سال ۱۹۷۰ به نقطه اوج رسید و از آن زمان مرتبا کاهش یافته است.

 حتی کشف ذخایر قابل ملاحظه در خلیج پرودو در آلاسکا، به میزان ۱۳ میلیارد بشکه، نتوانسته است این روند را تغییر دهد. آقای هوبرت همچنین محاسبه کرد که کل ذخایر قابل استخراج نفت امریکا ۱۷۰ میلیارد بشکه خواهد بود. ابتدا منتقدان با تحلیل وی مخالفت و استدلال کردند پیشرفت فناوری اکتشاف و استخراج سبب می شود میزان نفت موجود امریکا افزایش یابد. همین اتفاق افتاد ولی ذخایر امریکا از حدی که آقای هوبرت تخمین زده بود، بالاتر نرفت. حتی اگر نفت آلاسکا را در نظر بگیرید، تاریخ نفت امریکا تقریباً عین پیش بینی آقای هوبرت سیر کرده است و منا بع نفت دا خلی امریکا فقط تا 8 سال دیگر کفا ف می دهد.

 چند سال پیش زمین شناسان شیوه های آقای هوبرت را به کل تولید نفت در جهان تعمیم دادند. تحلیل آنها حاکی از آن بود که تولید نفت در خلال اولین دهه قرن بیست و یکم به اوج خواهد رسید. برخی می گویند این نقطه اوج در سال ۲۰۰۵ یا۲۰۰۶ از راه می رسد. دیوید گواستاین، فیزیکدان موسسه فناوری کالیفرنیا که کتابش با عنوان "پایان نفت" سال گذشته انتشار یافت، پیش بینی می کند اوج تولید نفت تا پیش از سال ۲۰۱۰ خواهد بود. رابرت هرش، تحلیلگر انرژی، می گوید که سال دقیق خیلی مهم نیست چون همین حالا خیلی دیر شده است. وی در تحقیقی برای وزارت نفت امریکا چنین نتیجه گرفت که بیش از یک دهه وقت لازم است تا اقتصاد این کشور با افت تولید نفت سازگار شود.

 پالايش نفت

نفت بصورت خام نمی تواند مورد استفاده قرار گيرد و بايد در پالایشگاه نفت مورد تصفيه قرار گيد.

جهت یابی، یافتن جهت های جغرافیایی است. جهت یابی در بسیاری از موارد کاربرد دارد. برای نمونه وقتی در کوهستان، جنگل، دشت یا بیابان گم شده باشید، با دانستن جهت های جغرافیایی، می توانید به مکان مورد نظرتان برسید. یکی از استفاده های مسلمانان از جهت یابی، یافتن قبله برای نماز خواندن و ذبح حیوانات است. کوهنوردان، نظامیان، جنگل بانان و… هم به دانستن روش های جهت یابی نیازمندند.

هرچند امروزه با وسایلی مانند قطب نما یا سامانه موقعیت یاب جهانی (جی پی اس) می توان به راحتی و با دقت بسیار زیاد جهت جغرافیایی را مشخص کرد، در نبود ابزار، دانستن روش های دیگر جهت یابی مفید و کاراست.

جهت های اصلی و فرعی

اگر رو به شمال بایستیم، سمت راست مشرق (شرق، شرق)، سمت چپ مغرب (غرب، غرب) و پشت سر جنوب است. این چهار جهت را جهت های اصلی می نامند. بین هر دو جهت اصلی یک جهت فرعی وجود دارد. مثلاً نیمساز جهت های شمال و شرق، جهت شمالِ شرقی (شمالِ شرق) را مشخص می کند.

با دانستن یکی از جهت ها، بقیه جهت ها را می توان به سادگی مشخص نمود. مثلاً اگر به سوی شمال ایستاده باشید، دست راست شما شرق، دست چپ شما غرب، و پشت سر شما جنوب است.

روش های جهت یابی

برخی روش های جهت یابی مخصوص روز، و برخی ویژه شب اند. برخی روش ها هم در همه مواقع کارا هستند. توجه شود که:

بسیاری از این روش ها کاملاً دقیق نیستند و صرفاً جهت های اصلی را به صورت تقریبی مشخص می کنند. برای جهت های دقیق باید از قطب نما استفاده کرد، و میل مغناطیسی و انحراف مغناطیسی آن را هم در نظر داشت.

آنچه گفته می شود اکثراً مربوط به نیمکره شمالی است؛ به طور دقیق تر، بالای ۲۳٫۵ درجه (بالای مدار رأس السرطان). در نیم کره جنوبی در برخی روش ها ممکن است جهت شمال و جنوب برعکس آنچه گفته می شود باشد.

 روش های جهت یابی در روز

جهت یابی به کمک موقعیت خورشید در آسمان

۱- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع می کند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب می کند.

این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب می کند، ولی در زمان های دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد. در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالی تر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبی تر از شرق و غرب می باشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود ۲۳٫۵ درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. در واقع از آن جا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است.

۲- در نیمکره شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایه اجسام رو به شمال می افتد.

ظهر شرعی یا ظهر نجومی، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه خود در آسمان می رسد. در این زمان، سایه شاخص به حداقل خود در روز می رسد، و پس از آن دوباره افزایش می یابد؛ همان زمان اذان ظهر.

برای دانستن زمان ظهر شرعی می توان به روزنامه ها مراجعه کرد یا منتظر صدای اذان ظهر شد. ظهر شرعی حدوداً نیمه بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است.

۳- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم می تواند روشی برای یافتن جهت های جغرافیایی باشد.

 جهت یابی با سایه چوب (شاخص)

شاخص، چوب یا میله ای صاف و راست است (مثلاً شاخه نسبتاً صافی از یک درخت به طول مثلاً یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی (تراز و میزان) فرو شده است.

روش اول: نوک (انتهای) سایه شاخص روی زمین را [مثلاً با یک سنگ] علامت گذاری می کنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر می کنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابه جا شود. حال محل جدید سایه شاخص (که تغییر مکان داده است) را علامت گذاری می نماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص می کند. نقطه علامت گذاری اول سمت غرب، و نقطه دوم سمت شرق را نشان می دهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپ مان را روی نقطه اول و پای راستمان را روی نقطه دوم بگذاریم، روبروی مان شمال را نشان می دهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است.

از آن جا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایه خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیم کره شمالی سایه ها ساعتگرد می چرخند.

هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته می شود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از ۶۰ درجه) استفاده از آن توصیه نمی شود.

در شب های مهتابی هم از این روش می توان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید.

روش دوم (دقیق تر): محل سایه شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری می کنیم. دایره یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامت گذاری شده می کشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق می رود کوتاه تر می شود، در ظهر به کوتاه ترین اندازه اش می رسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر می گردد. هر گاه بعد از ظهر سایه شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایه شاخص هم اندازه پیش از ظهرش شد) آن جا را به عنوان نقطه دوم علامت گذاری می کنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطه پیشین سمت غرب را نشان می دهد.

در واقع هر دو نقطه سایه هم فاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص می کنند.

با این که روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیق تر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است.

برای کشیدن کمان مثلاً طنابی (مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را می کشید دقیقاً به محل علامت گذاری شده برسد. نیم دایره ای روی زمین با جسم تیز رسم کنید.

وقتی سایه شاخص به حداقل اندازه خود می رسد (در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان می دهد (بالای ۲۳٫۵ درجه).

جهت یابی با ساعت عقربه دار

ساعت مچی معمولی (آنالوگ، عقربه ای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه می داریم که عقربه ساعت شمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویه ای که عقربه ساعت شمار با عدد ۱۲ ساعت می سازد (زاویه کوچک تر، نه بزرگ تر)، جهت جنوب را نشان می دهد. یعنی مثلاً اگر چوب کبریتی را [به طور افقی] در نیمه راه میان عقربه ساعت شمار و عدد ۱۲ ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفته است.

 

برای درک این مطلب که چگونه یک رسانه خاص می تواند به طور مؤثری در زمینه آموزش مورد استفاده قرار گیرد، مهمترین گام، مطالعه نمونه های بارز این نوع رسانه ها صرف نظر از اهداف اصلی آنها است. به نظر می رسد بازیهای خوب، حتی به صورت غیر عمدی نیز دربردارنده آموزش صوتی هستند (بکر 2006). مطلبی که در اینجا توضیح داده می شود، به طور تجاری و منتقدانه بازیهای ویدئویی را با این فرض که ابزار آموزشی هستند، مورد آزمایش قرار می دهد. به واسطه این چشم انداز می توان اهداف آموزشی موجود را تعیین و طبقه بندی کرد، مکانیزم ها و استراتژیهای آن ها را ترکیب کرده و سپس شروع به آموزش آنها نمود. پی آمد بارز و برجسته این تحقیق، توصیف این مطلب است که چگونه از استراتژیهای موجود که قبلاً در ارتقاء اهداف آموزشی در بازیهای ویدئویی نقش داشتند، می توان در طراحی بازیهای آموزشی استفاده کرد. پی آمد دیگر این تحقیق ترکیب عوامل اصلی طراحی ساختاری بازیهای دیجیتالی با هدف آموزش است.

مقدمه
نسل امروز متفاوت است. امروزه آموزش مدرن به گونه ای است که دیگر پاسخگوی نیاز جوانان ما نمی باشد. گویی همه چیز بدتر می شود. مداماً از نقاط ضعف کودکانمان شکایت می کنیم. امروزه کودکان نمی دانند چگونه ذهن خود را متمرکز کنند (بنابر این ما به آنها داروهایی از قبیل ریتالین می دهیم). کودکان نیاز بی پایان و مشهودی به لذات و تفریحات لحظه ای و فوری دارند. آنها دیگر نمی دانند چگونه صحبت کنند و بنویسند؛ و شکایتها همچنان ادامه دارد.

اینکه چه مقدار از این مطلب صحیح است، باید بعداً بررسی شود؛ صرف نظر از شکایات قدیمی مبنی بر این که نسل جوان راه و روش افراد قدیمی تر را نمی پسندند، امروزه تفاوتهای بارز و قابل سنجشی در روشهای کاری و آموزشی جوانان وجود دارد. با این که مطالب زیادی درباره چگونگی یادگیری افراد و راههای تأثیرگذار برای آموزش آنها آموخته ایم، با توجه به دستورالعمل های رسمی همچنان عقب هستیم. به نظر می رسد میان سیستمهای آموزشی و افرادی که به آنها آموزش داده می شود، تناسبی وجود ندارد.

یک توضیحِ قابل قبول برای شکاف بارزی که میان آموزش رسمی و هدف ما وجود دارد، این است که کودکان امروزی کاملاً با نسلهای قبلی متفاوت هستند؛ ولی شاید نه به اندازه ای که ما از آن شکایت می کنیم (بِک و وِید 2004، پرنسکی2001). اگر این امر درست باشد، نقص در تأیید و درک این تفاوتها به واگرایی و تباین هر چه بیشتر بین اینکه ما چگونه یاد می دهیم و افراد چگونه یاد می گیرند، منجر خواهد شد (نورمن 2001، 2002؛ پاپرت 1998). بیشتر از هر زمان دیگری، در زمان توسعه مدلهای کارخانه ای برای آموزش، بین مؤسسات آموزشی و یادگیرندگان شکاف ایجاد شد. این که بیشتر کودکان شکایت دارند که مدرسه چیزی جز اتلاف وقت نیست، مسأله تازه ای نمی باشد. در واقع این امر برای بیشتر آنان کاملاً صدق می کند. دنیایی که کودکان در آن متولد شده اند و باید در آن زندگی  کنند، نیاز به مهارتهای متفاوتی برای موفقیت دارد و کاملاً متفاوت از دنیایی است که والدین آنها و حتی اجدادشان سالها پیش در آن زیسته اند. البته بعضی از جوانب بدون تغییر باقی مانده اند؛ به نظر می رسد کودکان همیشه مدرسه رفتن را عامل اتلاف وقت می دانسته اند. دانستن این امر که چگونه باید با ملالت و خستگی کنار آمد مفید است؛ و بدان معنا نیست که دنیا به اندازه ای تغییر کرده که دیگر نیاز به مهارتهای کودکان از بین رفته است. بقیه جوانب به طور بارزی تغییر کرده اند و انشعاب های این تغییرات هنوز در آموزش رسمی به کار نمی آیند. 3 تفاوت عمده و بارز میان نسل دیروز و امروز وجود دارد:

1- کودکان امروزی از طریق اینترنت به هر چیزی در دنیا دسترسی داشته و این گونه رشد یافته اند.

2- آنها با استفاده از اینترنت، توانایی برقراری ارتباط با هر کسی را صرف نظر از سن، محل اقامت و وضعیت اقتصادی دارند.

  1. در دنیای پیشرفته کنونی، بازیهای ویدئویی به یکی از اصلی ترین فعالیتهای کودکان در اوقات فراغتشان تبدیل شده است. در حقیقت امروزه صنعت بازیهای ویدئویی در بعضی موارد از صنعت فیلم نیز پیشی گرفته است و بعضی از مسؤولان تلویزیونی، اکنون معتقدند که بازیهای ویدئویی بر مخاطبان تلویزیون نیز تأثیر گذاشته اند (پتوکوکیس، 2002، رینولدز، 2004 و یی، 2004). با وجود این که شباهتهایی میان بازیهای ویدئویی و رسانه های دیگر از قبیل: شبکه، مطبوعات، فیلم و تئاتر وجود دارد، باید پذیرفت که بازیهای ویدئویی متفاوتند. جنبه تعاملی بودن مولتی مدیاها و بازیها به نحوی است که حتی زمانی که کتابها برجسته ترین رسانه بودند نیز دیده نمی شد؛ و این ویژگی آنها را کاملاً متمایز کرده است.

باتوجه به تحقیق اخیر (بک و وید، 2004)، این کودکان که اکنون بیشترین گروه سنی را در جهان به خود اختصاص داده اند، خود نیز با هم متفاوتند. بر اساس تحقیق "بک و وید" گروهی از آنان گیمرهایی هستند که پس از سال 1969 متولد شده اند. نکته مشترک میان آنان، این است که حتی اگر بازی نکرده باشند، بازیهای رایانه ای و ویدئویی در فرهنگشان اجین شده و آنها با این فرهنگ بزرگ شده اند؛. حضور گیمرها در جهان، روبه افزایش و اتحاد است و با اینکه آنان نیروی بارز و زیادی به آموزش وارد کرده اند، تأثیرشان همچنان اندک بوده و دلیل این امر نیز هنوز مشخص نشده است.

 

بازی و یادگیری

شما باید در آموزش کودکانتان روشهای شاد را برگزینید و از اجبار و تحمیل دوری نمایید؛ با این هدف که آنان به طور طبیعی و متناسب با شخصیتشان آموزش ببینند.افلاطون ما در جامعه کاملاً ارزش بازیها را تأیید کرده و در میان تعاملات اجتماعی، خود نیز بازی می کنیم. کودکان کم سن و سال بازی می کنند و این امر، اغلب خود یادگیری است. انواع ورزشها از نظر لذت و شادی، دارای ویژگی های خاصی هستند؛ به طوری که قهرمانان برجسته در بسیاری از جوامع غربی الگوی انجام این ورزشها به شمار می آیند. بچه های حیواناتِ پستاندار، نیز مانند انسانها بازی می کنند. به نظر می رسد این راهی است که حیوانات برای تمرین و تصحیح رفتارهایی که در دوران بزرگسالی نیاز خواهند داشت، از آن استفاده می کنند. تعیین میزان هوش در حیوانات از طریق سنجش مدت زمان بازی کردن و ادامه دادن بازی در دوران بلوغ محاسبه می شود. هر چه آنها بیشتر بازی کنند، باهوش ترند. در طول تاریخ، بازی کردن، جزء لاینفک همه فرهنگها بوده است (هویزینگا، 1950).

بنابراین، در کجا باید مرزهایی را تعیین کرد؟ بهتر است این سخنان بیهوده را رها کرده و به کار اصلی باز گردیم. "کایلوییس" (1961) ادعا می کند اگر بازی برای بازی کردن ساخته شود، دیگر بازی نیست. "هویزینگا" معتقد است بازی و جدیت دو امر کاملاً متضاد هستند. ویژگیهایی که از نظر گیمرها خوب و مطلوب هستند، به عقیده "سیکزنتمیهالی" 1991 تجربیات بهینه و مطلوب (optimal experience) نام دارند. در بسیاری از جوامع غربی سعی می شود بین دبستان و دبیرستان، بازی از کار جدا گردد. یادگیری، کاری جدی و بازی، عملی پوچ و بیهوده تلقی می شود. اکثریت نسل امروز، (مخصوصاً آنهایی که دارای فرزندان زیادی هستند) از این نظریه حمایت می کنند. در حقیقت ما چنان بازی و کار را به خوبی از هم جدا کرده ایم که اکنون برای اینکه به جوانان بیاموزیم که چگونه بازی کنند، نیاز به ابزار گران قیمت و معلمان متبحر داریم؛ زیرا به نظر می رسد جوانان ما بازی کردن را فراموش کرده اند. چه زمانی فراموش کردیم که چگونه بازی کنیم؟ به عقیده من، قبلاً مردم زمانی را برای بازی کردن در زندگی روزمره خود صرف می کردند؛ گویی این کار بخش جدا نشدنی از زندگی آنان بود. این امر بخشی از علل برگزاری مراسمها و جشنها بود (سوتن_ اسمیت، 1997). سپس بازی به امری بیهوده تبدیل گشت؛ ولی امروزه به نظر می رسد بازی کردن عامل مؤثری برای حل مشکلات است.

به طور کلی، بازی یا افکار هدفمند باعث می شود که فرد خود را با محیط سازگار کرده، اعتماد به نفس و اندیشه های تازه را در خود تقویت کرده و استرس را از بین برده و روابط اجتماعی خود را بهبود بخشد.
• بازی برای جوانان و کودکان تجربیاتی را مهیا می کند که یادگیری بعدی آنها را شکل می دهد.
• بازی قابلیت انعطاف و خلاقیت را در حل مشکلات ارتقاء داده و باعث می شود مشکلات راحتتر حل شوند.
• بازی می تواند موانع و عوامل بازدارنده یادگیری مانند استرس را از بین ببرد. (دیاموند)
شاید گمان کنید کودکانی که راجع به آنها بحث می کنیم، نمی توانند بر فرهنگ و اقتصاد ما تأثیر بگذارند. توجه کنید که در سال 2006 میانگین سن گیمرها 33 سال بوده، و صنعت، تقریباً 7 میلیارد دلار برای فروش بازیها پیش بینی می کرد. گیمرها دیگر کودک نیستند و صنعت بازیها نیز عالی تر شده است. 7 بازی ویدئویی از 10 بازی عالیِ سال، رده بندی E یعنی مجاز برای همه گرفتند (5 تا از آنها بازیهای ورزشی هستند)؛ در حالی که 3 بازی دیگر رده بندی T یعنی مجاز برای نوجوانان را دریافت کردند. در فروش بازیهای رایانه ای، 9 بازی از 10 تای اول، رده بندی T و بازی دهم E گرفت. 4 بازی از این دسته، نسخه هایی از بازی SIMs بودند. به نظر می رسد چیزی در این بازیها وجود دارد که مردم آنها را بیشتر از آن که خشونت آمیز بپندارند (همان طور که عده ای معتقدند ترغیب به انجام اعمال خشن، هدف اصلی این بازیهاست)، سرگرم کننده می دانند (مینتون، 2006). بازیهای دیجیتالی درست به همان روشی به فرهنگ ما نفوذ کردند که کتابها، فیلمها و برنامه های تلویزیونیِ پرفروش راه خود را به درون فرهنگ ما با عنوان رسانه های جمعی باز نمودند. همان طور که رسانه های دیگر برای آموزش مورد استفاده قرار گرفتند (صرف نظر از اثرات خوب یا بدشان)، بازیهای دیجیتالی نیز به عرصه تکنولوژیهای آموزشی وارد می شوند (هریس، 2006).

در دهه 1980 با کمک رایانه ها، بازی های سرگرمی- آموزشی (edutainment) به روزتر و جدیدتر شدند؛ ولی باز هم نتوانستد رسمیت و موفقیت دیگر موارد استفاده از رسانه دیجیتال، مانند آموزش الکترونیکی را کسب نمایند. زیرا تولید بسیار اندک بوده و چیزی هم که ساخته می شد، فقط جنبه آموزش و تمرینی داشت. و بیشتر آنها تمارینی به شکل الکترونیکی بودند. این وضعیت باعث شد ناشران روش دیگری را امتحان کنند. بازیها هم می توانند آموزنده باشند و برای آموزش مورد استفاده قرار گیرند و هم جنبه ی سرگرمی داشته باشند. یکی از بازیها به نام The Sims فروش بسیار قابل توجهی داشت؛ زیرا فقط واژه آموزشی به آن اطلاق نشد، بلکه بر جنبه سرگرمی آن نیز تبلیغات زیادی انجام گرفت. (رایت، 2000).

در سالهای اخیر، میل تازه ای برای استفاده از بازی در زمینه آموزش پدید آمده است. تعداد بسیار زیاد بازیهای رایانه ای در این صنعت، باعث شده است تا همه این سؤال را از خود بپرسند که علت این موفقیت و شهرت چیست؟ به همین دلیل محققان سعی می کنند آموزش قابل توجه و ذاتی را که در غالب این نوع بازیها کسب می شود، توجیه کرده و بر روی آن تحقیقات بیشتری انجام دهند (آلدریخ، 2004- بک و وید، 2004- گی، 2003_ پرنسکی، 2001). واضح است که همه بازیها آموزش می دهند، ولی برای درک پتانسیل بازیها به عنوان ابزار آموزشی، ما به راهکارها و اطلاعاتی در باره چگونگی طراحی بازی به عنوان ابزار آموزشی، اینکه بازیها چه چیزی را و چگونه آموزش می دهند و افراد چگونه از طریق بازی مطالبی را یاد می گیرند، نیاز داریم. حدوداً تا سال 2003، استادان و مربیان حرفه ای و مخصوصاً آکادمیهای آموزشی، نقش بارز و مؤثری در این تحقیقات نداشتند. فکر می کنم که ما به عنوان یک استاد حرفه ای و طراح آموزشی نباید اجازه دهیم تا کاربرد این رسانه نوپا در زمینه آموزش خود به خود شکل گیرد، بلکه باید به آن جهت دهیم. خلق بازیهای جدید برای آموزش به شدت رو به افزایش است. تولید کنندگان بازی، سازمانهای نظامی و بخشهای مشارکتی در حال حاضر بازیهایی در این زمینه ارائه داده اند. ما به عنوان مربی و استاد، باید این روند را هدایت کنیم. هدف نویسنده و محقق، یافتن راهی برای منسجم و متصل کردن شیوه های گوناگون طراحی بازیها با یکدیگر است.

تأثیر امواج الکترومغناطیس بر بخش‌های مختلف بدن

مهم‌ترین نتایج تحقیقات علمی نشان می‌دهد میزان تشعشعات میدان‌های فرکانس رادیویی تاثیری بر آغاز یا رشد تومورهای سرطانی ندارد و مطالعات تجربی برروی سلول ها و حیوانات نیز نشان می‌دهد که استفاده از موبایل تاثیر مخربی بر قلب، خون و سیستم ایمنی بدن نداشته است.  

محدوده مربوط به امواج ناشی از تلفن همراه و سایت‌های  (BTS (Base Transceiver Station در فرکانس های 3 کیلوهرتز تا 3000 گیگاهرتز در زمره امواج فرکانس رادیویی قرار می‌گیرند که این امواج غیریونیزه‌کننده است و اثر تخریبی روی بافت هایزنده نداشته و فقط منجر به افزایش دمای ناحیه‌ای از بدن می‌شوند که در معرض تابش قرار گرفته است. تحقیقات علمی نشان می‌دهد که انرژی جذب شده در بدن ناشی از تابش سایت‌های موبایل با دور شدن شخص تا فاصله 100 متری افزایش و سپس شروع به کاهش می‌کند و از طرف دیگر با افزایش فاصله انسان از سایت به دلیل افزایش توان گوشی برای جلوگیری از کاهش کیفیت گیرندگی، توان ناشی از گوشی باید افزایش یابد.

در حال حاضر استفاده از تلفن همراه در جامعه کنونی اجتناب‌ناپذیر است و البته نگرانی‌ها درباره اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت انسان با رشد بیش از حد تلفن‌های همراه نیز بیشتر شده است. به تازگی هم اعلام شده براساس بررسی‌های تازه موسسه  Pew حدود 65% از بزرگسالان، گوشی‌های تلفن همراه خود را نیز همراه با خود بـه بستـر مـی‌بـرند که این کار از نظر بهداشتی و حفظ سلامت زیانبار است. اغلب کــارشـنــاســان، بــا تــوجــه بـه مـاهیـت و تاثیرات شناخته شده اموا الکترومغناطیسی در طول مــوج‌هــای مـخـتـلــف بــر سیستمهـای زیـسـتـی نـمــی‌تــوان خـطــرات تـلـفـن همـراه و تجهیـزات مربوط به آن را انکار کرد.

در ســـال‌هـــای اخــیــر بــه مــوازات گـسـتــرش روزافزون استفاده از تلفن همراه و توجه مراکز تحقیقاتی دنیا به این مقوله، پژوهشگران ایرانی نـیـز در دانـشـگـاه‌ها و مراکز پژوهشی مختلف، تحقیقاتی را در این حوزه آغاز کرده و از ابعاد مــخــتـلــف بــه بــررســی آسـیــب‌هــای احـتـمــالــی پـرتـوهـای الـکـتـرومـغـنـاطـیـسـی تـلـفـن هـمـراه بر بـــافـــت‌هــای زنــده و تـجـهـیــزات الـکـتــریـکــی و الکترونیکی آن انجام داده‌اند که از جمله آن ها تحقیقاتی است که در مرکز تحقیقات بیوشیمی  بـیـوفـیـزیـک دانـشـگـاه تـهـران انـجـام شد و نتایج جــالــب تــوجـهــی در زمـیـنـه اثـرات مـیـدان‌هـای الکترومغناطیسی خصوصا امواج تلفن همراه بر سیستم‌های زیستی در پی داشته است.   

پــرتـو‌هـای الکتـرومغنـاطیسـی دارای استفـاده‌هـای مثبـت و منفـی هستنـد. امـواج و میدان‌های الکترومغناطیسی که در گستره وسیعی از انرژی و فرکانس‌ها با خواص متفاوت ساطع می‌شوند، نقش مثبت و منفی در زندگی جانداران و گیاهان ایفا می‌کنند. این اشعه هم در طبیعت و هم در صنعت موجود است، با این تفاوت که وجود اشعه الکترومغناطیسی در طبیعت بهینه بوده ولی باید در صنعت به صورت بهینه استفاده شود.
تـلـفــن‌هــای هـمــراه بــه عـنــوان یـکــی از پــرمـصــرف‌تــریـن تـجـهـیـزات دارای امـواج الکترومغناطیس است و نقش منفی میدان‌های الکترومغناطیسی و اثرات سوء آن بر سیستم‌های زیستی به دلیل نبود دستورالعمل معین، آموزش صحیح بهره‌برداری و استفاده بهینه از سیستم‌های ارتباطی و مخابراتی به ویژه عدم آشنایی کاربران از تداخل و تـزاحـم‌هـای استفـاده همـزمان تلفن همراه با وسایل دیگر مانند رایانه، مایکروویو، تلویزیون، استفاده از داروهای خاص یا داشتن بیماری و... است.


استفاده محدود زمانی از تلفن همراه

اثر سوء‌میدان‌های الکترومغناطیسی به ویژه میدان تلفن همراه به صورت فزاینده نقـش تخـریبـی در بدن، ارگانیسم‌ها، بافت‌ها، سلول‌ها و ماکرومولکول‌های حیاتی مانندDNA، پروتئین‌ها و آنزیم‌ها دارد. در حال حاضر سیستم‌های تلفن همراه دارای فرکانس 940 مگاهرتز است که به بیشتر بافت هایبدن از جمله مغز و حتی گوشت و ماهیچه‌ها آسیب می‌زند و نباید به تلفن همراه به عنوان وسیله‌ای بی‌خطر نگاه کرد و هر کس هر اندازه که تمایل داشت از آن استفاده کند؛ بلکه کاربرد تلفن همراه باید همانند مصرف دارو، محدود و کنترل شده و به زبانی دارای دز مشخص باشد؛ به طوری که یک فرد تنها ساعاتی از روز را می‌تواند از موبایل استفاده کند و پس از آن، استفاده دوباره مضر خواهد بود.

دز استفاده از تلفن همراه برای مبتلایان به بیماری‌های گوناگون متفاوت است. مساله مهم دیگری که باید مورد توجه محققان قرار بگیرد، دز مشخص استفاده از تلفن همراه برای مبتلایان به بیماری‌های گوناگون است؛ مثلا، میزان استفاده از تلفن همراه در افراد دیابتی که در برابر امواج آسیب‌پذیرتر از افراد سالم هستند باید متفاوت باشد. تحقیقات جدید می‌باید میزان استفاده از تلفن همراه را برای هر بیماری معین نماید.
تحقیقات پژوهشگران مرکز بیوشیمی  بیوفیزیک دانشگاه تهران در زمینه "اثرات میدان الکترومغناطیسی تلفن همراه روی هموگلوبین خون" نشان می‌دهد تاثیر میدان الکترومغناطیسی تلفن همراه با هموگلوبین موجب تغییرات ساختاری در آن و کاهش پیـونـد اکسیـژن بـا همـوگلـوبیـن مـی‌شـود. همچنیـن اختلال در عملکرد هموگلوبین، موجب آزادسازی اکسیژن بیشتر در بافت و در نهایت بروز ناهماهنگی در واکنش‌های بدن می‌شود.
اثرات سوءتغییر ساختاری هموگلوبین خون تحت تاثیر امواج تلفن همراه تنها به آزادسـازی بیـش از حـد اکسیـژن در بـافـت محـدود نمـی‌شـود، بلکـه بـر سایر وظایف هموگلوبین هم تاثیر منفی می‌گذارد. همین پدیده در بررسی اثرات امواج در بیماران تالاسمی هم مشاهده شده و در این مورد از نظر ساختار هموگلوبین، ساختمان سوم آن که عامل اصلی عملکردهای این مولکول است، دچار تغییر شده است.  


خطر استفاده همزمان از تلفن همراه با مایکروویو یا رایانه

اثرات تداخل استفاده از تلفن همراه و وسایل دیگر مانند مایکروویو، رایانه و همچنین مصرف داروهای مختلف بسیار حائز اهمیت است. تداخل استفاده از تلفن همراه و وسایل یاد شده اثرات سوء امواج تلفن همراه را تشدید می‌کند. همچنین بدترین شکل تداخل در استفاده همزمان از تلفن همراه و مایکروفر است. از سوی دیگر شرایط استفاده از تلفن همراه در اثرات آن تعیین‌کننده است. به عنوان مثال استفاده از تلفن همراه در مکان‌های مسقـف و شهـرهـای آلـوده دز خـاصی را طلب می‌کند.


اثرات مستقیم و غیرمستقیم تشعشعات رادیویی بر بدن انسان

اثرات شناخته شده تشعشعات رادیویی بر بدن انسان شامل سه اثر مستقیم و غیر مستقیم بر انسان و اثرات بر روی اشیاء موجود در محیط است که می‌توان به اثرات حرارتی، غیر حرارتی و شــوک و ســوخـتـگــی بــه عـنــوان اثــر مـستقیـم تشعشات رادیویی اشاره کرد.

طبق تحقیقات به عمل آمده اثرات حرارتی اصلی‌ترین اثر ملموس فرکانس‌های بالاتر از 100 کیلوهرتز روی بدن انسان است که ناشی از انتقال انرژی الکترومغناطیسی به بدن است. به عبارتی اثر حرارتی ناشی از گرم شدن بدن انسان در اثر جذب انرژی امواج رادیویی خواهد بود.

امــا در اثرات غیر حرارتی مـیــدان بـه طـور مستقیم بافت هایبیولوژیک بدن را تحت تاثیر قرار می‌دهد بدون آن‌که گرمای قابل توجهی ایجاد کند. در بحث شوک و سوختگی نیز ممکن است تاثیرات ناشی از تماس با اشیاء هادی مانند قــطــعــــات فـلـــزی واقـــع شـــده در میدان‌های الـکـتـرومغناطیسی باشد، به همین دلیل توصیه می‌شود که در میدان‌های الکترومغناطیسی و در فرکانس های تا 100 کیلوهرتز از تماس با اشیاء هادی و قطعات فلزی جلوگیری شود.

در مورد اثرات غیرمستقیم بر انسان نیز باید گفت که این نوع اثرات معمولا بر قطعات و یا تـجـهـیـزات کـاشـتـنـی مـانـند دستگاه های تنظیم کننده ضربان قلب، پمپ های انسولین و دیگر سخت‌افزارهایی که در بدن انسان به کار گرفته می‌شوند تاثیر می‌گذارند.

 

کُشتی نوعی ورزش است که در آن دو انسان غیر مسلح با یکدیگر گلاویز شده و برای به زمین زدن یا بی تعادل کردن حریف خود تلاش می کنند.

کشتی یکی از قدیمی ترین و فراگیرترین ورزش های دنیا است و احتمالاً در دوران ماقبل تاریخ با تغییر شکل در جنگ های تن به تن و جایگزین کردن مرگ یا صدمات شدید با یک پیروزی نمادین ایجاد شده است. شواهد بسیاری از حضور کشتی در تمامی تمدن های آغازین بشری وجود دارد. البته اولین بار در یونان باستان به یک ورزش واقعی تبدیل و در سال ۷۰۴ پ. م وارد المپیک شد. در المپیک باستان قهرمان کشتی پس از قهرمان پرتاب دیسکمهمترین پهلوان یونان شمرده می شد. داستان رقابت اودیسه و آژاکس که هومر در ایلیاد روایت کرده است از قدیمی ترین و باشکوه ترین داستان های مربوط به کشتی است.

سبک های متنوعی از کشتی در کشورهای مختلف دنیا تمرین می شود. از مهمترین سبک های ملی و محلی کشتی می توان به انواع کشتی با کمربند شامل گلیما در ایسلند، شوینگن در سوئیس، گوراش در آسیای میانه و نیز سومو و جوجیتسو در ژاپن، و سامبو در روسیه اشاره کرد.

تقریباً تمام کشورهای دنیا دو سبک المپیکی کشتی یعنی کشتی فرنگی و کشتی آزاد را پذیرفته اند، تفاوت این دو در آن است که در کشتی فرنگی، که بیشتر در اروپای قاره ای محبوب است، گرفتن پائین کمر و استفاده از پا ممنوع است اما در کشتی آزاد کشتی گیران اجازه همین اعمال را دارند. مسابقات این دو رشته زیر نظر اتحادیه جهانی کشتی برگزار می شود.

ورزش کشتی یکی از باسابقه ترین رشته های ورزشی است که در نزد ملل گیتی از دوران باستان به شکل های مختلف برگزار می شده و تقریباً در هیچ ایل و قبیله و روستا و شهری نیست که این ورزش برای مردم آشنا نباشد . با اطمینان می توان گفت که زور آزمایی و کشتی گرفتن از دورانهای نخستین ظهور انسان بر روی کره زمین مورد توجه بوده و در اوغات فراقت یا در جنگها و نزاعها به شکلی طبیعی و غریزی اجرا می شده است .

انسان شاید نخستین درس راه و رسم کشتی گرفتن و زورآزمایی کردن را از حیوانات آموخته باشد . وقتی انسان نخستین دریافت که به کمک قدرت بدنی و زوربازوی خود میتواند بهتر بر حریفان و حیوانات مهاجم چیره شود بیشتر به اهمیت کشتی پی برد . بنابراین بخشی از اوغات فراغت انسانهای اولیه با کشتی گرفتن سپری می شد تا مهارت و آمادگی لازم را در این فن پیدا کنند و در وقت نیاز بکار ببرند .

نام کشتی

نام کشتی از کمربندی به نام کُستی گرفته شده که پارسیان و زرتشتیان هنگام غروب آفتاب به کمر خود می بستند و در برابر کانون آتش به دعا خواندن می پرداختند. کشتی گرفتن به معنی کمر یکدیگر را گرفتن است. اصل آن در زبان پهلوی، کُستیک و در زبان فارسی دری گُشتی خوانده می شود.

این کمربند که زرتشتیان آن را «بندرین» نیز می نامند، کمربندی است با ۷۲ نخ که از پشم گوسفند توسط زن موبدی بافته می شود. ۷۲ به شش رشته تقسیم می گردد و هر دسته دوازه نخ دارد که هفتاد و دو اشاره دارد به هفتاد و دو فصل یسنا (یکی از بخش های اوستا) و دوازده به دوازده ماه سال و شش اشاره دارد به شش گاهنبار (حبش های دینی سال). کستی را سه بار برکمر می بستند که یادآور سه اصل زرتشتیعنی «گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک» بود.

کشتی در طول تاریخ

بسیاری از کتیبه هایی که از روزگاران قدیم و در حدود پنج هزار سال پیش به جای مانده و توسط باستان شناسان کشف شده است ثابت میکند که کشتی در میان مصریان و آشوریان رواج بسیار داشته و دارای قاعده و مقررات مخصوصی بوده است .

از بین النهرین و مصر فنون کشتی به مناطق دور و نزدیک آسیا و روم و یونان راه پیدا کرد و در هر جا گسترش و تکامل بیشتری یافت . مربیان کشتی در یونان باستان مراحل اجرای هر فن کشتی را به صورت چند نقاشی در حالات مختلف بر روی صفحات کاغذ پاپیروس نقاشی می کردند و به کمک آنها شاگردان خود را تعلیم می دادند .